. |⇦•بد زدنت... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی ●━━━━━━─────── *امیر المؤمنین میخواد بدن زهراش رو بشوره همچین که این پرِ چادر و کنار زد. آروم آروم بندای روسری رو باز کرد.اول نگاش به صورت خورد.یهو زیر لب شروع کرد زمزمه کردن..‌* بد زدنت، جلو چشای حسنت *یهو امام حسنم از اون طرف شروع کرد روضه بخونه..* ازکوچه امون برو.. برو دیگه نبینم تورو دستش سیاهه نزن.. *ازبالا شروع کرد سر و گردن رو شست. یه وقت فکر نکنی یه نفر دونفر سه نفر زدن.نه والله.شهید عجمیان رو دیدین.یه نفر رد میشد.دید دارن میزنن اونم اومد یه لگد زد ورفت.بعضیاشون دیدن انگار علی مامور به صبره....* یادم نمیرود که همه داد میزدن طوری بزن که علی بی پسر شود *اما همچین‌که روسری رو باز کرد یه مرتبه دید دو طرف صورت سیاهه آخه راوی میگه نه اینکه فکر کنی یه دستی زده.دوتا دستو آورد بالا...* آخ به یک ضربت دوسیلی خورد زهرا یکی ازضرب دست و آن یک ز دیوار *حالا فهمیدی چرا امام حسن پیر شد؟ابی عبدالله وامام حسن هردو فاصله ی سنیشون خیلی زیاد نیست.اماهرکی امام حسن رو میدید، میدید که همه ی محاسنش سفید شده .....* «دستتو بیار بالا ناله بزن یا زهرا..» ــــــــــــــــــ سلام_الله_علیها ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇