#این_داستان_واقعی_است از یک قهرمان کوچک
.
بعضی وقتا یه نوری توی دلت هست و تو انقدرررر بهش اطمینان داری که هیچ حرفی نمیتونه تورو بشکنه...
حتی اگر زمین و زمان بهت بگن نمیشه...
تو جوری که انگار بهت از قبل وعده دادن مطمئنی که میشه...
میخوای که بشه...
تمام زورتو میزنی که یه وقت کم نیاری...
قوی جلو میری... هی جلو تر میری و با هیچ حرفی نمیشکنی...
ولی انگار دیگه یه جایی به بعد به نفس نفس میوفتی...
دیگه کم کم زیر بار زخم زبون ها له میشی...
دیگه توان مبارزه نداری...
وقتی که دیگه نفسای آخرته و داری میوفتی...
...
همون نور دستتو میگیره و بلندت میکنه...
همون نوری که تو قلبت بود مثل یه خورشید...
یه دفعه به تمام زندگیت میتابه و همه ی اون چیزی که میخواستی اتفاق میوفته...
وتمام قلبهای سیاه و بی نوری که میخواستن لهت کنن و هر روز با زبونشون نیش های عمیقی بهت میزدن زیر اون نور له میشن و کور میشن و خفه میشن....
.
اون نوری که تو قلبته... همون خداست...
همون ایمان قوی و توکلت به او...
همون جمله است: بخواه تا به تو داده شود...
.
تا حالا شده اون نور توی دلت روشن بشه؟!
#سقط
#غربالگری
#حرف_پزشک_وحیمُنزل_نیست
#مادردانا_نوزادسالم
@madarane_1 کانال ایتا
t.me/madarane_2 کانال تلگرام