ابری شده آسمون چشم من اشک غمه میهمون چشم من مدینه امشب همه غرق خوابن فقط یه خونه بیدار و بیتابن دور یه تابوت همه زار می زنن آروم آروم سر به دیوار می زنن غم دل اونا رو نشون گرفته هر کسی یه جوری زبون گرفته یکی میگه : مادر ما جوون بود پس چرا قامتش مث کمون بود ؟ یکی میگه : صورت او نیلیه یکی میگه : ببین جای سیلیه یکی میگه : که پهلوش شکستن یکی میگه : دست بابا رو بستن حرف دل علی یه چیز دیگه ست دستشو هی میزنه بر روی دست پیشونیشو روی تابوت گذاشته ساعتیه سرش رو بر نداشته حرفای او دلُ کباب میکنه حتى دل سنگُ هم آب میکنه فاطمه جان رفتی و تنها شدم تُو مدینه اسیر غم ها شدم جون على توی سینه اش اسیره كاشكي می شد به جات على بميره بمیره و داغ تو رو نبینه صفا نداره بعد تو مدینه صفای خونه ام ز خونه رفتی باشه ، ولی چرا شبونه رفتی از حال زینبت خبر نداری دختر تو کجا و خونه داری کاشکی شب علی سحر نمی شد فاطمه راهی سفر نمی شد هفت نفر غریبونه بی صدا آروم آرم می رفتن از کوچه ها تابوتیُ روی شونه می بردن جایی که هیچکی ندونه می بردن فاطمه نه ، جون علی رو بردن نیمه ی شب اونو به خاک سپردن مقدمتان رابه این کانال26هزارنفری گرامی می داریم ■■■■■■■همه کانالها ┏━━☘🌺☘━━┓ http://www.mesf.ir/s ┗━━☘🌺☘━━┛ ■■■■■■■■کانال ایتا ╭┅───────────┅╮ 🕌 http://eitaa.com/maddahanesf ╰┅───────────┅╯