eitaa logo
کانون آموزش مداحان
32.8هزار دنبال‌کننده
25.7هزار عکس
28.1هزار ویدیو
287 فایل
[[ ما برآنیم که این ذکر جهانی بشود ]] کانون آموزش مداحان مرکز آموزش عمومی ، تخصصی و سطح عالی نخبگان مداحی اهلبیت ( استانی ، ملی و فرا ملی ) خیریه فرهنگی ذاکرین امام حسین علیه السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
سقا خونه ت دل می بره صحنت پر از کبوتره چه زود به حاجت می رسه هر کسی دل خسته تره تنگ غروبا می خونه وقتی که نقاره خونه مهمون چشمام میشه اشک دلم برات آقا خونه دل می گیره نور و جلا تُو صحن اسماعیل طلا از پنجره فولاد تو پر می گیره تا کربلا خوش به حال کبوترات دور حرم پر می زنن مثل نسیم شاد و رها به هر طرف سر می زنن اما کبوتر بقيع به روی خاکا می شینه چهار تا قبر بی ضریح غریب و خاکی می بینه دور از وطن غریبونه ناله کشیدی از سینه بهونه می گرفت آقا دلت برای مدینه http://eitaa.com/maddahanesf
شعله ها تا ز در زبانه زدند ناله از گردش زمانه زدند يك كبوتر اسير كركس ها بال او را در آشيانه زدند پيش چشم ستاره و خورشيد بر تن ماه تازيانه زدند فاطمه ، بر غم غريبى تو نخل ها ناله شبانه زدند شيعه اين درد را كجا ببرد كه تو را در ميان خانه زدند زدنت را بهانه مى‏جستند گشت باغ فدك بهانه زدند مُهر مظلومى تشيع بود اينكه بر بازويت نشانه زدند http://eitaa.com/maddahanesf
زهرا غریبانه که پشت در زمین خورد انگار از دست صدف گوهر زمین خورد سیلی چنان سنگین و سخت و بی هوا بود یک لحظه چشمش تار شد با سر زمین خورد قران ناطق را که دست بسته بردند دنبال او در کوچه ها کوثر زمین خورد از بس به هم وابسته بودند این دو عاشق افتاد وقتی فاطمه حیدر زمین خورد ای کاش چشم باغبان هرگز نمی دید از شاخه وقتی غنچه ی پرپر زمین خورد این خاطره یک عمر در ذهن حسن ماند وقتی که پیش چشم او مادر زمین خورد ارث زمین خوردن حسین از مادرش برد در زیر تیغ و نیزه و خنجر زمین خورد 98/11/6 http://eitaa.com/maddahanesf
همپای خطر همسفر زینب بود همراز نماز سحر زینب بود یک لحظه نشد ز عمه جانش غافل پروانه‌ صفت دور و بر زینب بود http://eitaa.com/maddahanesf
سوختی در تب اندوه کنار پسرت فقط او بود که فهمید چه آمد به سرت ﺳﺎﻣﺮﺍ ﺷﺪ ﻗﻔﺲ روح ﺗﻮ ﺍﯼ ﻃﺎﺋﺮ ﻗﺪﺱ ﻭ شکستند ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﻮﺝ ﺑﻼ ﺑﺎﻝ ﻭ ﭘﺮﺕ ﻋﻤﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺗﻮ ﺩﺭ ﻏﺮﺑﺖ ﻭ ﺗﺒﻌﯿﺪ ﮔﺬﺷﺖ ﺳﺨﺖ ﺁﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﮐﻪ ﺷﺪ تیره ﺟﻬﺎﻥ ﺩﺭ ﻧﻈﺮﺕ ﮐﻌﺒﻪ ﺩﺍﺭﺩ به ﺩﻟﺶ ﺣﺴﺮﺕ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮ ﺭا ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﻧﯿﻔﺘﺎﺩ ﺑﻪ ﮐﻮﯾﺶ ﮔﺬﺭﺕ یاد مادر همه جا با دل تنهای تو بود لحظه ای خاطره کوچه نرفت از نظرت ﺩﺭ ﺗﺐ ﺯﻫﺮ ﺩﻝ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﯽ ﺗﺎﺏ ﺗﻮ ﺳﻮﺧﺖ ﺷﺶ ﺟﻬﺖ ﺷﻌﻠﻪ ﮐﺸﯿﺪ ﺁﺗﺶ ﻏﻢ از ﺟﮕﺮﺕ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﺁﺏ ﻃﻠﺐ ﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﻧﻮﺷﯿﺪﯼ ﻭ شد ﻋﻄﺶ ظهر دهم ﻗﺎﺏ ﺑﻪ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺗﺮت ﺭﻓﺘﯽ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﺳﺮ ﺯﻧﺪ ﺍﺯ ﺻﺪﻑ ﻏﯿﺒﺖ ﮐﺒﺮﯼ ﮔﻬﺮﺕ سالها می گذرد منتظریم ای خورشید تا دمد از افق صبر ، فروغ سحرت گره از کار فرو بسته ی ما وا نشود مگر از پرده ی غیبت به در آید پسرت http://eitaa.com/maddahanesf
باید اول خدا علی گوید بعد از آن مصطفی علی گوید با دمش همصدا شود هستی تا که خیر النسا علی گوید جبرئیل از خدا به رسم ادب اذن گیرد که یا علی گوید همه ی انبیا علی گفتند نفس اولیا علی گوید کعبه و مستجار و حجر و حجر مروه زمزم صفا علی گوید شرح و تفسیر کل قرآن است نه فقط هل اتی علی گوید تا گره باز گردد از کارش هر که شد مبتلا علی گوید شیعه از کودکی می آموزد ابتدا انتها علی گوید جز خدا و پیمبر و زهرا کیست کز مرتضی علی گوید پایدار است میثم تمار پای دار بلا علی گوید (لک لبیک) از خدا شنود هر کسی هر کجا علی گوید قبل (خیر العمل) موذن عرش ذکر ( حَیّ عَلی علی ) گوید کاش می شد "کمیل" لحظه ی مرگ با صدای رسا علی گوید http://eitaa.com/maddahanesf
پیغمبر صداقت و ایمان خوش آمدی کامل ترین حقیقت انسان خوش آمدی دنیا کویر تشنه و تو قاصد بهار سر تا به پا طراوت باران خوش آمدی نازل شدی ز کنگره ی عرش بر زمین ای مشرق تجلیّ قرآن خوش آمدی "عزی" ، "منات" و "لات" به پای تو ریختند عمر "هبل" رسیده به پایان خوش آمدی پیش از تو عشق و خوبی و احساس مرده بود تا زندگی ببخشی ، چون جان خوش آمدی http://eitaa.com/maddahanesf
مكه را امشب شكوهى ديگر است مروه امشب با صفا پا تا سر است نور باران باختر تا خاور است دامن بانوى شب پر اختر است آسمان گشته زمين بوس زمين دفتر شوق است قاموس زمين سبز در سبز است صحراى حجاز وه چه رؤيايى است غوغاى حجاز بوسه زد خورشيد بر پاى حجاز يا محمد گشته آواى حجاز وسعت ام القرى لبريز راز مى فروشد بر بهشت و عرش ناز آمنه خاتون مهر و آفتاب روح پاكش پاكتر از روح آب درد او را ميكشد در پيچ و تاب شعله ور پا تا سرش در التهاب درد را اما تحمل ميكند در دلش ياد خدا گل ميكند آمنه امشب پسر مى آورد آفرين قرص قمر مى آورد مژده صبح سحر مى آورد مرد ايمان و ظفر مى آورد از تبار بت شكن نسل خليل گمرهان وادى شب را دليل اين پسر درّ يتيم انّماست بين خوبان دو عالم مصطفاست سينه ی او ساحت صدق و صفاست قلب او آئينه ی وحى خداست دين حق از فيض او تكميل شد معجز ميلادش عام الفيل شد او بود حسن ختام انبيا اول و آخر كلام انبيا آخرين جرعه ز جام انبيا سيد خلقت امام انبيا در صف نوبت اگر چه خاتم است ليك در رتبه رسول اكرم است با شمايم آى بت ها بشكنيد اى هبل اى لات و عزى بشكنيد تخت خسرو ، طاق كسرى بشكنيد دستهاى فتنه آرا بشكنيد جان هستى ، عشق سرمد مى رسد جلوه ی حسن محمد مى رسد کمیل کاشانی -۱۳۸۳ http://eitaa.com/maddahanesf
امشب امشب مکه نور افشانی است کعبه در یک خلسه ی عرفانی است سینه ی ام القری دریا شده است باز هم درهای رحمت وا شده است ز آسمان جاری شده روح الامین تا شود همساز با شوق زمین مهر در آغوش شب گل کرده است دامن "بنت وهب" گل کرده است قصه ی جهل و تباهی سر رسید پرتو رخشان پیغمبر رسید او که آمد قامت کسری  شکست با نگاهش رونق بتها شکست مکه با لبخند او گلپوش شد آتش شرک و ریا خاموش شد بت پرستان بت پرستی تا کجا ؟ راهتان گم می شود در ناکجا دختران خفته در دامان گور پایمال چکمه ی عصیان و زور جلوه ی زیبای احمد امده چشمتان روشن محمد آمده پور عبدالله امین مکه است  آفتاب سرزمین مکه است روزهای تیره تر از شب گذشت لحظه ها در اوج تاب و تب گذشت فصل جولان غرور و دشنه بود آفرینش بر عدالت تشنه بود عشق مفقود الاثر در سینه ها سینه ها دریای حرص و کینه ها کعبه در چنگ خدایان دروغ روزگار حق پرستان بی فروغ نیشخند لات و عزی جانگداز بر خداجویان صحرای حجاز عقلها در سلطه ی بو جهل بود فتنه شغل مردم نا اهل بود شد دعای تیره بختان مستجاب سر زد از آغوش بطحا آفتاب آمنه در جذبه ی خوشحالی است جای عبدالله امشب خالی است... کمیل کاشانی -۱۳۸۴ http://eitaa.com/maddahanesf
پرورده ی دامن شقایق هستیم از خیل بلا کشان عاشق هستیم قران محمدی کتاب دل ماست در مکتب شیعیان صادق هستیم کمیل کاشانی http://eitaa.com/maddahanesf
مكه را امشب شكوهى ديگر است مروه امشب با صفا پا تا سر است نور باران باختر تا خاور است دامن بانوى شب پر اختر است آسمان گشته زمين بوس زمين دفتر شوق است قاموس زمين سبز در سبز است صحراى حجاز وه چه رؤيايى است غوغاى حجاز بوسه زد خورشيد بر پاى حجاز (يا محمد) گشته آواى حجاز وسعت ام القرى لبريز نور مى وزد از هر طرف عطر حضور آمنه خاتون مهر و آفتاب روح پاكش پاكتر از روح آب درد او را ميكشد در پيچ و تاب شعله ور پا تا سرش در التهاب درد را اما تحمل ميكند در دلش ياد خدا گل ميكند آمنه امشب پسر مى آورد آفرين ! قرص قمر مى آورد مژده صبح سحر مى آورد مرد ايمان و ظفر مى آورد از تبار بت شكن نسل خليل گمرهان وادى شب را دليل اين پسر دُرّ يتيم انّماست بين خوبان دو عالم مصطفاست سينه او ساحت صدق و صفاست قلب او آئينه ی وحى خداست دين حق از فيض او تكميل شد معجز ميلادش عام الفيل شد او همان حسن ختام انبياست اول و آخر كلام انبياست آخرين جرعه ز جام انبياست سيد خلقت امام انبياست در صف نوبت اگر چه خاتم است ليك در رتبه رسول اكرم است با شمايم آى بتها بشكنيد اى هبل اى لات و عزى بشكنيد تخت خسرو ، طاق كسرى بشكنيد دستهاى فتنه آرا بشكنيد جان هستى ، عشق سرمد مى رسد جلوه ی حسن محمد مى رسد http://eitaa.com/maddahanesf
امشب امشب مكه نور افشانى است كعبه در يك خلسه عرفانى است سينه ام القرى درياشده است باز هم درهاى رحمت واشده است زآسمان جارى شده روح الامين تا شود همساز با رقص زمين مهر در آغوش شب گل كرده است دامن بنت وهب گل كرده است قصه ی جهل و تباهى سر رسيد پرتو رخشان پيغمبر رسيد او كه آمد قامت كسرى شكست با نگاهش رونق بت ها شكست مكّه با لبخند او گلپوش شد آتش شرك و ريا خاموش شد بت پرستان ، بت پرستى تا كجا راهتان گم مى شود در ناكجا دختران خفته در دامان گور بيكسان رفته زير بار زور جلوه ی زيباى احمد آمده است چشمتان روشن محمد آمده است پور عبدالله ، امين مكه است آفتاب سرزمين مكه است روزهاى تيره تر از شب گذشت لحظه ها در اوج تاب و تب گذشت فصل جولان غرور و دشنه بود آفرينش بر عدالت تشنه بود عشق مفقود الاثر در سينه ها سينه ها درياى حرص و كينه ها كعبه در چنگ خدايان دروغ روزگار حق پرستان بى فروغ نيشخند لات و عزّى جانگداز بر خداجويان صحراى حجاز عقلها در سلطه بوجهل بود فتنه شغل مردم نااهل بود شد دعاى تيره بختان مستجاب سر زد از آغوش بطحا آفتاب آمنه در جذبه خوشحالى است جاى عبدالله امشب خالى است مى روم از مكه تا شهر ولا تا مدينه باغ سبز هل اتى يك چمن ياس و شقايق ديدنى است آفتاب صبح صادق ديدنى است شوق بر دلها تبسم كرده است كوثر طاها تلاطم كرده است از ملك بانگ خوش آمد آمده صادق آل محمد آمده پرتو او تا ابد تابنده شد مكتب شيعه از او پاينده شد امشب از ميلاد او باغ رسول غرق در گل از بهار خنده شد چشم چون در دامن مادر گشود ماه پيش حسن او شرمنده شد پاى درس او هزاران بوبصير علم از هرم كلامش زنده شد در تنور ، آتش به پايش گل شود مثل هارون هر كه او را بنده شد آيد از هر سو به گوش اين زمزمه گل پسر زاده عروس فاطمه ۱۳۸۰ http://eitaa.com/maddahanesf