دوباره دست به روی سر گدا بکشید دوباره پرده به روی گناه ما بکشید بی آبرو و خطاکار و مست عصیانم کشان کشان دل من را سوی خدا بکشید اگر ببیند علی خیلی آبروریزی است حسابِ بی سر و پا، بی سر و صدا بکشید مریض گریه ام و تشنهء سبوی حسین به خشکی لب من خاک کربلا بکشید جنازه ام به زمین ماند جان مادرتان... مرا حوالی شش گوشه زیر پا بکشید شاعر: