🔆 اصحاب اینگونه تسلیم بودند حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِيَادِ بْنِ جَعْفَرٍ اَلْهَمَدَانِيُّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ اَلْهَمْدَانِيِّ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَخْبِرْنِي عَنْ زُرَارَةَ هَلْ كَانَ يَعْرِفُ حَقَّ أَبِيكَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ لَهُ فَلِمَ بَعَثَ اِبْنَهُ عُبَيْداً لِيَتَعَرَّفَ اَلْخَبَرَ إِلَى مَنْ أَوْصَى اَلصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ إِنَّ زُرَارَةَ كَانَ يَعْرِفُ أَمْرَ أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَ نَصَّ أَبِيهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّمَا بَعَثَ اِبْنَهُ لِيَتَعَرَّفَ مِنْ أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ هَلْ يَجُوزُ لَهُ أَنْ يَرْفَعَ اَلتَّقِيَّةَ فِي إِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ نَصِّ أَبِيهِ عَلَيْهِ وَ أَنَّهُ لَمَّا أَبْطَأَ عَنْهُ اِبْنُهُ طُولِبَ بِإِظْهَارِ قَوْلِهِ فِي أَبِي عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَلَمْ يُحِبَّ أَنْ يُقْدِمَ عَلَى ذَلِكَ دُونَ أَمْرِهِ فَرَفَعَ اَلْمُصْحَفَ وَ قَالَ اَللَّهُمَّ إِنَّ إِمَامِي مَنْ أَثْبَتَ هَذَا اَلْمُصْحَفُ إِمَامَتَهُ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ. 📚كمال الدين و تمام النعمة ؛ج ۱ ؛ص ۷۵ ابراهیم بن محمد میگوید به امام رضا (علیه‌السّلام) گفتم: ‌ای پسر پیامبر خدا! درباره زراره برایم بگو که آیا پدرت را به امامت قبول داشت؟ فرمود: «آری». به ایشان گفتم: پس چرا پسرش عبید اللّه را فرستاد تا از وصیّ امام جعفر صادق (علیه‌السّلام) خبر بگیرد؟ فرمود: زراره حقّ امامت پدرم و نصّ پدرش بر امامتِ او را به رسمیت می‌شناخت و دلیل اعزام پسرش برای خبر گرفتن از وضعیت پدرم، این بود که بداند آیا تقیّه را در اظهار امامت او و نصّ پدرش بر آن را کنار بگذارد یا نه. و وقتی پسرش عبیداللّه طول داد و از او درخواست شد که نظرش را در باره پدرم بدهد، از آن‌جا که دوست نداشت بدون دستور امام، اقدام به آن کند، قرآن را روی دست گرفت و چنین گفت: خداوندا! همانا امام من، کسی از فرزندان صادق (علیه‌السّلام) است که این قرآن، امامتش را تأیید کرده باشد. @madras_emb