⬆️ ادامه مطلب قبل:
● توضیح اینکه، کلمه «المستقرّین» دو نسخه بدل دارد؛
«المستوفرین» با فاء، «المستوقرین» با قاف. بودن این سه کلمه از نظر معنا اشکالی ندارد و در «مفاتیح» نسخه بدل اول ذکر شده، ولی مجلسی اول در «لوامع صاحبقرانی» مینویسد: در نسخه «تهذیب» به خط شیخ طوسی و «المستقرّین» است؛ یعنی «مطمئن است قلوب ایشان به ذکر الهی». لذا نسخه بدل ها حذف شد. ما این را حذف کردیم.
لوامع صاحبقرانی؛ ج۸؛ ص۶۹۲
● کلمه «أدمنتم» ارجح از «أدمتم» است؛ زیرا در جملات «فعظّمتم جلاله و أکبرتم شأنه و مجّدتم کرمه و أدمنتم ذکره و وکّدتم میثاقه و احکمتم عقد طاعته» در «أکبرتم» و «أدمنتم» و «أحکمتم» که بعد از «عظّمتم» و «مجّدتم» و «وکّدتم»، قرار گرفته، سجع رعایت شده و در «أدمتم» چنین نیست و در نتیجه «أدمنتم»، که در «مفاتیح» در حاشیه است، ارجح از «أدمتم» است که در متن است.
● در «مفاتیح» جمله زیارت «سننتم سنّته» است، ولی در نسخه هایی از «فقیه» و «عیون» و «تهذیب»، «سننه» به صیغه جمع جای «سنته» به صیغه افراد آمده است و با در نظر گرفتن صیغههای جمع در جملات قبل: «بیّنتم فرائضه و أقمتم حدوده و نشرتم شرائع أحکامه»، در اینجا کلمه جمع انسب خواهد بود، خصوصاً با ملاحظه کلمه «فرائض» که معمولاً در مقابل «سنن» قرار میگیرد، نه در مقابل «سنّت».
● «السبیل الأعظم» در نسخه هایی از «فقیه» و «عیون» و «تهذیب» وجود دارد، ولی در حاشیه «مفاتیح» چنین آمده است: «هذه الفقرة لیست فی الأصل لکنّها مذکورة فی کتب العلامة المجلسی». «عادی» در چاپ «مفاتیح» که پیش این جانب است «عاد» بی یاء ضبط شده که قطعاً غلط است.
«من عاداکم فقد عاد الله»، «عاد الله» نوشته است، نه «عادی الله».
● کلمه «نجا» که ناقص واوی است و باید با الفِ آخر نوشته شود و در «تهذیب» و بعضی نسخ «عیون» با الف نوشته شده، در «فقیه» و نسخه چاپیِ «عیون» و «مفاتیح» «نجی» با یاء آمده که غلط است.
● جمله «و له تسلّمون» که بعد از جمله «و به تؤمنون» قرار گرفته، انسب این است که با سکونِ سین باشد، زیرا «ایمان» و «اسلام» مقابل هم قرار می گیرند، نه «ایمان» و «تسلیم».
● کلمه «سعِد» در جمله «سعد من والاکم» که بعد از آن «هلک من عاداکم»، آمده با کسر عین که از ماده «سعادت» است، به نظر از «سعَد» با فتح عین که به معنای «یَمُنَ» است، ارجح است و در «لوامع» نیز کلمه را به «سعادتمند شده»، ترجمه کرده است.
● «یُکَرّ» در مفاتیح «یَکِرّ» با فتح اول و کسر کاف ضبط شده؛ در حالی که «یکِرّ» با کسر کاف در لغت مذکور نیست. در نسخههای معتبر «یَکُرُّ»، به فتح اول و ضم کاف و «یُکَرُّ»، به ضمّ اول و فتح کاف آمده است. وقوع این کلمه در بین فعل های مجهول مانند «یُحشَرُ فی زمرتکم و یُکَرُّ فی رجعتکم و یُمَلَّکُ و فی دولتکم و یُشَرَّفُ فی عافیتکم و یُمَکَّنُ فی أیّامکم» سبب ترجیح نسخه فعل مجهول است.
📚جرعهای از دریا؛ ج۴؛ ص۳۸۷
@madras_emb