✳️داستان مناظره حضرت جوادالائمه علیه السلام
📝" عياشي در تفسير خود از ذرقان كه همنشين و دوست احمد بن ابي دؤاد بود ، نقل مي كند كه ذرقان گفت :
✨ روزي دوستش ( ابن ابي دؤاد ) از دربار معتصم عباسي برگشت و بسيار گرفته و پريشان حال به نظر رسيد .
🌟گفتم : چه شده است كه امروز اين چنين ناراحتي ؟
❄️گفت : در حضور خليفه و ابوجعفر فرزند علي بن موسي الرضا جرياني پيش آمد كه مايه شرمساري و خواري ما گرديد .
💥گفتم : چگونه ؟
⭐️گفت : سارقي را به حضور خليفه آورده بودند كه سرقتش آشكار و دزد اقرار به دزدي كرده بود .
🔱خليفه طريقه اجراي حد و قصاص را پرسيد . عده اي از فقها حاضر بودند ، خليفه دستور داد بقيه فقيهان را نيز حاضر كردند ، و محمد بن علي الرضا را هم خواست .
⚜خليفه از ما پرسيد : حد اسلامي چگونه بايد جاري شود ؟
💥من گفتم : از مچ دست بايد قطع گردد . خليفه گفت : به چه دليل ؟
گفتم : به دليل آنكه دست شامل انگشتان و كف دست تا مچ دست است ، و در قرآن كريم در آيه تيمم آمده است : فامسحوا بوجوهكم و ايديكم . بسياري از فقيهان حاضر در جلسه گفته مرا تصديق كردند .
يك دسته از علماء گفتند : بايد دست را از مرفق بريد .
⚜خليفه پرسيد : به چه دليل ؟
گفتند : به دليل آيه وضو كه در قرآن كريم آمده است : ... و ايديكم الي المرافق . و اين آيه نشان مي دهد كه دست دزد را بايد از مرفق بريد .
🔆دسته ديگر گفتند : دست را از شانه بايد بريد چون دست شامل تمام اين اجزاء مي شود . و چون بحث و اختلاف پيش آمد ، خليفه روي به حضرت ابوجعفر محمد بن علي كرد و گفت : يا اباجعفر ، شما در اين مسأله چه مي گوييد ؟
🌸آن حضرت فرمود : علماي شما در اين باره سخن گفتند ،من را از بيان مطلب معذور بدار .
🔱خليفه گفت : به خدا سوگند كه شما هم بايد نظر خود را بيان كنيد .
🌷حضرت جواد فرمود : اكنون كه من را سوگند مي دهي پاسخ آن را مي گويم .
اين مطالبي كه علماي اهل سنت درباره حد دزدي بيان كردند خطاست .
حد صحيح اسلامي آن است كه بايد انگشتان دست را غير از انگشت ابهام قطع كرد .
🔱خليفه پرسيد : چرا ؟
🌹امام (ع ) فرمود : زيرا رسول الله (ص ) فرموده است سجود بايد بر هفت عضو از بدن انجام شود : پيشاني ، دو كف دست ، دو سر زانو ، دو انگشت ابهام پا ، و اگر دست را از شانه يا مرفق يا مچ قطع كنند براي سجده حق تعالي محلي باقي نمي ماند ، و در قرآن كريم آمده است " و ان المساجد لله ... " سجده گاه ها از آن خداست ، پس كسي نبايد آنها را ببرد .
🔱معتصم از اين حكم الهي و منطقي بسيار مسرور شد ، و آن را تصديق كرد و امر نمود انگشتان دزد را برابر حكم حضرت جواد (ع ) قطع كردند .
💥ذرقان مي گويد : ابن ابي دؤاد سخت پريشان شده بود ، كه چرا نظر او در محضر خليفه رد شده است .
🌟سه روز پس از اين جريان نزد معتصم رفت و گفت : يا اميرالمؤمنين ، آمده ام تو را نصيحتي كنم و اين نصحيت را به شكرانه محبتي كه نسبت به ما داري مي گويم .
💥معتصم گفت : بگو .
ابن ابي دؤاد گفت : وقتي مجلسي از فقها و علما تشكيل مي دهي تا يك مسأله يا مسائلي را در آنجا مطرح كني ، همه بزرگان كشوري و لشكري حاضر هستند ، حتي خادمان و دربانان و پاسبانان شاهد آن مجلس و گفتگوهايي كه در حضور تو مي شود هستند ، و چون مي بينند كه رأي علماي بزرگ تو در برابر رأي محمد بن علي الجواد ارزشي ندارد ، كم كم مردم به آن حضرت توجه مي كنند و خلافت از خاندان تو به خانواده آل علي منتقل مي گردد ، و پايه هاي قدرت و شوكت تو متزلزل مي گردد .
⭐️اين بدگويي و اندرز غرض آلود در وجود معتصم كار كرد و از آن روز در صدد برآمد اين مشعل نوراني و اين سرچشمه دانش و فضيلت را خاموش سازد .
✨✨✨✨🌸✨✨✨✨
کپی با ذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل امر ظهور امام زمان عج
https://eitaa.com/joinchat/2574254496C61a3141031