سوره جهت تبیین آیه ۱۹۵ و ۲۷۲ سلام به عزیزهای دلم، بچه‌ها خوب هستید؟ یه داستان آموزنده و جذاب براتون آوردم. بله نوگل‌های من، چه خوب میشه ما به همدیگه کمک کنیم در هنگام سختی‌ها و دشواری‌ها، دست هم رو، بگیریم. فقط، فقط برای رضای خدا. نه اینکه موقع کمک کردن به همدیگه لگد بزنیم. چه خوبه که از این داستان عبرت بگیریم. حتی خداوند هم در قرآن می‌فرماید: انفاق بايد في سبيل الله و براي خشنودي خدا باشه. 👇👇👇🌸🌸🌸👇👇👇 توی یک جنگل سبز حیوانات زیادی زندگی می‌کردند. یکی از این روزا میمون کوچولوی قصه‌ی ما تک و تنها به جنگل سبز آمد. او هیچ کسی را نداشت. آدم‌ها پدر و مادرش را شکار کرده و به باغ وحش برده بودند. اما میمون کوچولو از دست آن‌ها فرار کرده بود. میمون کوچولوی قصه‌ی ما بسیار غمگین و ناراحت بود و تنهایی تو جنگل راه می‌رفت و می‌دید که بچه‌های حیوانات در کنار پدر و مادراشان هستند و همه با هم زندگی می‌کنند. میمون کوچولو خیلی غصه می‌خورد و با خودش می‌گفت: کاش پدر و مادرم اسیر نشده بودند و الان همه در کنار هم بودیم. میمون ما زیر درختی نشست و یهو سه تا میمون کوچولو را دید که با هم بازی می‌کردند و پدر و مادرشون مواظبشون بودند. میمون کوچولو با چشم‌های پر از اشک به آن‌ها نگاه می‌کرد. مادر میمون‌ها او را دید و به طرفش رفت و گفت: میمون کوچولو چرا ناراحتی؟ چرا چشمات پر از اشکه؟ میمون کوچولو جواب داد: آخه بابا و مامانم را گرفتند و به باغ وحش بردند. حالا من تنهام.... ..... 🍃🍃🌸🌸🍃🍃 👈به کانال مهد تدبر قرآن و کودک بپیوندید🔰🔰 https://eitaa.com/joinchat/4064804916C722931aaf3