🔥 کمال طلبی رادیکال، آرمان خواهی عجولانه
🥀 کمال طلبی یا آرمان خواهی نبض جریان های اجتماعی اسلامی است. اساساً نظام اندیشه اسلامی غایت مند و کمال جوست و این کمال طلبی هم وصله ناجور نیست. از عمق مبانی و جهانی بینی اسلامی به سطح زندگی فردی و اجتماعی کشیده است.
🥀 انقلاب اسلامی 57 نهالی بود که امروز 41 سال از عمرش گذشته و روز به روز بارورتر می شود، غایتش تمدن اسلامی است. اما برای این
#تمدن_سازی هر لازمه ای بشمارید، حتماً یکی از مهمترین لوازمش، صبر است؛ صبر انقلابی!
🥀 باید صبور بود و گذاشت جامعه اسلامی به صورت طبیعی رشد کند. ضمن آن که باید شجره ی انقلاب را باید آن به آن حراست و هرس کرد اما میوه اش را نباید عجولانه چید. کمال طلبی بنفسه موتور حرکت در این مسیر است، اما کمال طلبی عجولانه و رادیکال ما که در تشخیص اولویت ها و رتبه بندی آسیب ها معمولاً دچار خطا می شویم، اساس این حرکت را دچار اعوجاج میکند.
🥀 کمال طلبی عجولانه موجب می شود، که سختی ها، مشکلات و دُمل های چرکین این مسیر را برنتابیم، بزرگنمایی و در خود و دیگران تولید ناامیدی کنیم.
🥀 همین کمال طلبی جزء نگرانه ی بدنه انقلاب است که موجب میشود با کمترین خطایی یک دیگر را از کشتی انقلاب پیاده کنیم. از فلان امام جمعه تا فلان علامه تا فلان شخصیت سیاسی، تا فلان سخنران مذهبی تا ... را بارها شسته ایم و کنار گذاشته ایم. ما بلد نیستیم با مزایای یکدیگر کار را جلو ببریم. به خلاف ما اما رهبری حتی با هاشمی و خاتمی و روحانی که معکوس او فکر میکنند، دارد انقلاب را جلو می برد. همین کمال طلبهای رادیکال و علوم انسانی غربی خوانده های مذهبی که از التقاط در مبانی رنج می برند نامه می نویسند به رهبری که بیا و پاسخگوی این وضع نابسامان انقلابت باش!
🥀 با همین کمال طلبی های عجولانه سرتاپای نظام را سیاه می بینند و طعنه می زنند که « بعد از 41 سال هنوز... » . رفقا حداد عادل سراپا اشکال و ایراد است. قالیباف نیز. آقا تهرانی و جلیلی و خیلی های دیگر هم.. اما یکی دانستن آنها با گفتمان غربگرای کشور، ضمن بی انصافی خودش نوعی قبیله گرایی سلبی است.
🥀 صبر در آرمانخواهی مرز باریکی با محافظه کاری و حفظ وضع موجود دارد که باید حقیقتاً در مصادیق بسیار و بسیار
#مباحثه کرد. شما هم به راحتی میتوانید نگارنده به محافظه کاری، قبیله گرایی و واقعیت ها را ندیدن متهم کنید. و یا حتی مزدوری! ولی باکی نیست
🥀 اما ربطش به انتخابات اخیر. نقدهای به جا و درستی به لیست ها و لیست بندهای اصولگرایی وارد است. اما برخی راه حلشان برای ادامه حیات جریان انقلابی، انتقام از بزرگترهای سیاسی انقلاب بود ولو به قیمت این که کرسی های مجلس را از دست بدهیم. می گفتند باید لیست مردمی باشد، میگفتند وحدت باید گفتمانی باشد، خب بفرمائید ببینم ساز و کار و تشکیلات منسجم مردمی ما کجاست؟ مراکز مردمی گفتمان سازی و جریان سازی ما کجاست؟ فعالیت های آگاهی سازی و فرهنگی برای مردم کوچه و بازار ما کجاست؟ شبکه ی رسانه ای ما چیست؟ وحدت در بدنه اجتماعی مان کجا بوده که بخواهد وحدت گفتمانی در مسئولین تولید کند؟ اصلا کداممان برای 50 سال آینده انقلاب برنامه ریزی کرده ایم؟ می بینید! با این آرزوها فاصله داریم. نه این که در مسیر تکوینش نباشیم و شروع نکرده باشیم. یک قدم شروعش وحدت نصفه و نیمه ای بود که شد. اما کمال طلبی نابجا نه تنها نگذاشت در چیدن میوه ی وحدت نسبی، صبور باشیم، بلکه باعث می شود پیروزی را شکست تلقی کنیم.
سخنرانی 7 خرداد 97 رهبری را بخوانید!
囧
@Segerme