#رمان_داستانی_رابطه
#قسمت_سی_ودوم
مریم شاکی نگاهم کرد و گفت: رایحه حالا خداااایش گیرم من رمز گذاشتم روی گوشیم امیر عباس باید اینجوری رفتار کنه!!!
خوب یه کلمه مثل بچه ی آدم می گفت رمز گوشیت چیه؟ منم بهش می گفتم واقعا من حق دارم ناراحت بشم!
نگاهش کردم و گفتم: مریم جان، امیر عباس چون به شما اعتماد داشته چیزی نگفته! ولی خوب شما با هم زمانی شروع فعالیتت پایه ی اعتمادش رو متزلزل کردی باید بهش حق بدی!
میدونی مریم اعتماد توی زندگی مشترک خیلی مهمه و اگه خدشه دار بشه خیلی زمان و کار میبره تا درست بشه! اما خیلی وقتها خانم یا آقا به سادگی با بعضی کارها یا حرفها دانسته و نادانسته این ستون مهم زندگی رو نابود میکنن!
اعتماد زیر بنای اصلی یک رابطه است و بدون اون تمامی ساختارهای یک رابطه براحتی از هم جدا میشه.
مشکلات خانواده دقیقا از زمانی شروع میشه که اعتماد نسبت بهم رو از دست میدهند. رفتن اعتماد از رابطه به معنای ورود بدبینی و شک به زندگی مشترک هست که منجر به از بین رفتن صمیمت و محبت زوجین میشه که نمونش رو خودت در این چند وقت دیدی که حسابی بهمت ریخته!
ببین مریم وقتی میگی من تمام مسئولیتم رو درست انجام میدم باید بدونی حتی اگه در یک رابطه تمامی دارایی و احساس و مسئولیت خودت را سرمایهگذاری کنی ولی اعتماد درون اون جای نداشته باشه به طور حتم اون رابطه به جایی نخواهد رسید.
یک سری تکنیکهای رفتاری موثر هست که می تونه خیلی کمک کننده باشه، همونطور که تکرار یک سری رفتارها به مرور زمان زن و مرد را نسبت بهم سرد و اونها را از هم دور میسازه.
در اولین قدم درستترین کار شاید این باشه که مطمئن شد آیا واقعا مشکلی حقیقی مثل رمز گوشی سبب از بین رفتن اعتماد شده و یا اینکه حاصل ذهنیت منفی خودمون و یا شریک زندگیمون هست یا دلیل دیگه وجود داره؟
گاهی اوقات تنها یک ضربه کوچیک میتونه اعتماد طرف مقابل را از بین ببره و این ضربه زدن میتونه در ابعاد مختلف باشه از یک ناهماهنگی کوچک که سبب تحقیر در جمع شده هست تا رمز روی گوشی گذاشتن و آسیبهای بزرگتر...
بدیهه که معمولاً مجموع ضربههای کوچیک در نهایت منجر به بوجود اومدن مسائل و مشکلات میشه اما با یه نگاه درست و منصفانه زمانی که خودمون رو در موقعیت احساسی طرف مقابلمون قرار بدیم می تونیم درک بهتری داشته باشیم مثلا فرض کن امیرعباس روی گوشیش رمز میگذاشت و حتی ناخواسته بدون اینکه حواسش باشه به شما نمی گفت و بعد شما یکباره متوجه چنین قضیه ای بشی واقعاااا جان رایحه، توی اون موقعیت چه احساسی بهت دست میده و چی با خودت فکر میکنی؟!
یادت باشه در مواقعی که یکی از طرف ها احساس کنه نادیده گرفته شده دقیقا مثل امیر عباس، مایل نیست به بهانهها و دلایل طرف مقابل گوش کنه و هر چه بیشتر توجیح کنی طرف مقابل بیشتر ناراحت میشه.
ضمنا همه انسانها ممکن الخطا هستن مریم خانم و گاهی در شرایطی قرار میگیرند که بر خلاف میل قبلیشون مجبور میشن دست به اعمالی بزنند که چندان خوشایند به نظر نمیاد مثل رفتارهای امیر عباس! که شما زحمت می کشی برای برگردوندن اعتماد همسرت یک برنامه چهار مرحلهای خیلی ساده رو که میگم انجام میدی که دیگه نبینم سر جلساتمون ساکت و خیره به میز بشینی...
مریم لبخند تلخی زد و گفت: کاش زودتر این چیزها رو میدونستم و چند هفته خودم رو زجر روحی نمیدادم! بعد خودکار و دفترش رو از داخل کیفش آورد بیرون خیلی جدی گفت: بگو رایحه میخوام این چهار مرحله رو دقیق بنویسم که دوباره ناخواسته اشتباه نکنم! هر چند که توی یه کتابی خوندم این ناخواسته اشتباه کردن توجیه کار خودمه که زودتر دنبال یادگیری نرفتم ولی به قول گفتنی هر وقت جلوی ضرر رو بگیری سوده....
ادامه دارد...
نویسنده:
#سیده_زهرا_بهادر
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋