حضرت قاسم(ع)
از طرف بابام حسن دارم برات برگ ضمانت
میباره از لبام عسل دارم به دل شوق شهادت
رخصت، بده عمو برم به پای تو فداشم
آقا، توی هوای عشق تو میخام رهاشم
غرق، درد و بلاشم
میباره چشمام عموجون
به یاد بابام عموجون عمو عمو حسین حسین جان
عمو عمو حسین حسین۲ عموعمو حسین حسین جان
مثه عموعباس شده قد و بالام بلند و رعنا
صحرای کربلا شده ازخون من شبیه دریا
پهلوم، تاکه شکست یه روضه ای اومد به یادم
ای وای، با ناله ی یا فاطمه از پا فتادم
مولا، برس به دادم
توو دستشون موی سرم
نبینه نجمه مادرم عمو عمو حسین حسین جان
عمو عمو حسین حسین۲ عموعمو حسین حسین جان
بلایی که سرم اومد هیچکی توی عمرش ندیده
بامرکب تازه نفس دشمن روی تنم دویده
آقا، میدونم این برای دشمنا یه ننگه
ای وای، به روی پیکرم جای هزارتا سنگه
آیا، این رسم جنگه
موهام زخون رنگین شده
سینه ی من سنگین شده عمو عمو حسین حسین جان
عمو عمو حسین حسین۲ عموعمو حسین حسین جان
ابوذر رییس میرزایی