. وزن عروضی: مستفعلن ،مستفعلن،فعولان --------------------- ای بی نهایت در وفا اباالفضل در تابعیت مقتدا اباالفضل استاد دانشگاه مخلصینی شایسته ای بی مدعا اباالفضل سقای آب آور به یک جهانی لب تشنگان را رهنما اباالفضل سردار در اجرای حق ، مقاوم تا آنکه گشتی سرجدا اباالفضل انا هدیناه السبیل قرآن بگرفته در راهت صلا اباالفضل نزدت امان نامه ز مکر دشمن شد یک مصیبت یک عزا اباالفضل از راه محبوبت که می تواند؟ گردانَدَت یک دم سوا اباالفضل دلگرمی زینب امید حیدر کردی خروش از ابتدا اباالفضل از کودکی تمرین جان سپاری تکرار هر روز شما اباالفضل والله ان قطعتموا یمینی خواندی و گردیدی فدا اباالفضل انی احامی حفظ دین شعارت یک تن ولی فرقت دوتا ابالفضل دردت هماره درد دین به سینه این گشت درد بی دوا اباالفضل دستت جدا شد یک دم از ولا نه ای پاسبان مرد ولا اباالفضل خالی نگردد مشکت از ولایت نوشانده ای هر که سزا اباالفضل هر دردمندی می کند توسل باب الحوائج گشته یا اباالفضل با چشم زخمی می کنی عنایت پیداست در دستت شفا اباالفضل ای مبتدا بر انتظار عالم هر منتظر دارد ندا اباالفضل عباس خواهان، کودکان، شده بر مهدی شناسان پیشوا اباالفضل «طاهر» رها کن علم و عقل و دانش مستی فزا در روضه با اباالفضل