لب تشنه ای! می خواستم بزرگ شوی محشری شوی تا چند سالِ بعد علی اکبری شوی می خواستم که قد بکشی مثل دیگران شاید عصای پیریِ یک مادری شوی لحظه به لحظه رنگ تو تغییر می کند چیزی نمانده است که نیلوفری شوی مثل دو تکه چوب لبت را به هم نزن اسبابِ خجلتم جلویِ دیگری شوی این مادری من که به دردت نمی خورد تو حاضری علی که تاج سری شوی؟! علی اکبر لطیفیان