حضرت علی اکبر علیه السلام «واخیاه-وبن اخیاه» اومدم از وسط نامحرما آه دیدم اعضای تنت رو توی این راه «واحَبِيباه، يَابْنَ أُخَيّاه» حرمله داره می خنده غیرت الله پیرشده بابات تو این مدت کوتاه من قسم می دم‌‌ تورو داره بابات می میره پاشو بازم راه برو شدی بی بال و پرو پُرُ از تو کردن این دور بر‌و یک نفر بودی این همه شدی پهلوت که نیزه خورد فاطمه شدی یک نفر که نه صدنفر زدن فهمیدن اسمت علیه بیشتر زدن آه-أشبه الناس رسول الله ….. می ریزی از-دست بابا یه عبا برات کمه ای ارباًاربا رد شدن از روی پیکر تو اسبا خنده هاشون کم نمی شه یه جوری زدن تنت جم نمی شه بی تو‌ دیگه این حرم حرم نمی شه همه باهم زدنت خیلی سخته خیمه بردن تنت اینقدر بگم برات بعد تو اسیر می شن مخدرات کمر بابات اخرش شکست جلوی همه رو خاکا نشست می گه بودمو‌ پر زدی علی ولدی علی ولدی علی آه-أشبه الناس رسول الله …..