یابن شبیب، گریه فقط بر غم حسین یابن شبیب، گریه فقط بر غم حسین یابن شبیب، گریه فقط بهر کربلا یابن شبیب، درد حسین، دردِ جان‌فزاست یابن شبیب، روضۀ ما، داغِ پُر بلا است یابن شبیب، عمه ما را کتک زدند آتش هزار بار به باغ فدک زدند یابن شبیب، کوچه به دل غم نشانده است یعنی هنوز دست علی، بسته مانده است یابن شبیب، خنده مرا تَرک می‌کند خدّ التریب را چه کسی درک می‌کند؟ یابن شبیب، غصه، دلم را کباب کرد شیب الخضیب دیدۀ ما را پُر آب کرد یابن شبیب، جُرم یتیم سه‌ساله چیست؟ دیگر پس از امام‌کشی آه و ناله نیست! یابن شبیب، قصّۀ معجر نگفتنی است جریان حنجر و، دَمِ خنجر شِنُفتنی است یابن شبیب، غارت خیمه عجیب بود در شعله‌ها سلالۀ حیدر غریب بود یابن شبیب، دختر ترسیده دیده‌ای؟ در زیر خار، طفلک خوابیده دیده‌ای؟ یابن شبیب، جدّ مرا سر بریده‌اند پیش نگاه عمۀ ما سر بریده‌اند علی‌اکبر لطیفیان