. مهدوی (مناجاتی) السلام علیکـَ یا بقیه الله ========================= زهر آتش شده دارد جگرم می‌سوزد بین این حجره خدا بال و پرم می‌سوزد حجره‌ام مقتل و من مانده‌ام و تنهایی بین بستر جگر شلعه‌ورم می‌سوزد ما بنی‌فاطمه درد دل‌مان مشترک است از همین درد، دل نوحه‌گرم می‌سوزد این دقایق منم و روضه‌ی یک کوچه تنگ کوچه‌ای که ز غمش چشم ترم می‌سوزد پسرم آمده و آب به دستش دارد لب من تشنه و قلب پسرم می‌سوزد تشنگی ارث من از واقعه کرببلاست او که از غصه‌ی او جان حرم می‌سوزد ته گودال چه‌ها بر سر او آوردند از غمش سینه‌ی پر از شررم می‌سوزد