#فاطمیه
#یازهرا
ببین ز جان بهارم خزان چه میخواهد؟
فراق لعنتی از جانمان چه میخواهد؟
مگر که شوهرت از این جهان چه میخواهد؟
به غیر ماندنت ای نیمه جان چه میخواهد؟
هنوز مانده ام این روزها چه زود گذشت
خوشی و خنده ی نه سال ما چه زود گذشت
بنا نداری ازین سوز تب رها بشوی
برای مدتی از بسترت جدا بشوی
قرار نیست که درخانه جا به جا بشوی
دوباره مادر سرحال بچه ها بشوی
کنار در که بیفتم چطور میمانی؟
به پات اگر که بیفتم چطور میمانی؟
نمیشود که مرا باز روبه راه کنی
درست مثل گذشته به من نگاه کنی
و کوه درد و غمم را دوباره کاه کنی
حسودهای مرا خوار و روسیاه کنی
به فکر ریختنم بی ستون تو چه کنم
نمیشود که بمانی بدون تو چه کنم
دو ماه و نیم غمت آتش دلم بود و
دو ماه و نیم فقط گریه حاصلم بود و
دو ماه و نیم در خانه قاتلم بود و
دو ماه و نیم مغیره مقابلم بود و
دوماه نیم مرا بین کوچه ها دیدند
سلام کردم و جای جواب خندیند..
#سیدپوریاهاشمی