#حضرت_زهرا_شهادت
#فاطمیه #بستر
حال و روزم فرق دارد ،روزگارم مضطر است
خانه ام بیمار دارد ... مادرم در بستر است
هر کسی آمد عیادت گفت مادر رفتنیست
از طبیبان هم شنیدم روزهای آخر است
از ته دل مطمئنم دوستم داری هنوز
طفل ، بدرفتار هم باشد ، عزیزِ مادر است
بر خودت زحمت مده ، سرفه امانت را برید
با تکانِ سر بفهمانم که حالت بهتر است
از سرم یک لحظه حتی سایهات را کم مکن
ای که زیر چشم هایت سايهی انگشتر است
.
.
گوش شهر از پهلوانی های قنفذ پر شده
آنکه رفت از یاد نامش،پهلوان خیبر است
در سلام دومی مردم رقابت می کنند
آنچه مانده بی جواب اما سلام حیدر است
تا علی حال تو را پرسید گفتی بهترم
گل گلِ پیراهنت اما جوابی دیگر است
از حسین بی کفن ، با زینبت گفتی سخن
سنِ زینب از مصیبت هاش خیلی کمتر است
پیرهن با شوق می بافی ، بمیرم مادرم
آخرش عریان ، حسینت زیر سم لشکر است
آتش در میرسد روزی به اهل خیمه گاه
کهنه میخِ در ، تهِ گودال ، کهنه خنجر است
#امیرحسین_ثابتی