شهادت حضرت رقیه سلام اللّه علیها را محضر امام عصر (عج )تسلیت میگوئیم .
✾═════✾🍃🌸-✾═════✾
رقیه دختر سلطان دینم
ز داغ باب خود زار و غمینم
بدشت کربلا خون شد دلِ من
فلک آتش زدی بر حاصلِ من
برادر های من را سر بریدند
تن بابای من در خون کشیدند
پس از قتل پدر ، آن نابکاران
زدند آتش خیام شاه خوبان
دو دستان ابوالفضل دلاور
جدا شد از تنش در راه داور
گلوی اصغرِ محزون و بی شیر
در آن صحرا شدی صد پاره از تیر
علیِ اکبرش را پیش بابا
تن پاکش نمودن اربعا اربا
چو شد وقت اسیری و اسارت
به آل مصطفی کردند جسارت
به کوفه کینه وجور وجفا شد
جفا بر اهل بیت مرتضی شد
پس از کوفه به شام غم رسیدیم
در این ره ظلم بی پایان کشیدیم
امان از غصه های شام ویران
از آن ظلمی که شد بر جمله طفلان
خرابه عاقبت شد منزل ما
شکسته شد پر و بال ودل ما
شبی خواب پدر را چون که دیدم
ز خوشحالی ز جای خود پریدم
بدیدم نیست بابای فکارم
هنوزم در خرابه خار و زارم
بگفتم عمه جان بابم کجا رفت
اگر آمد دوباره پس چرا رفت
در این حالت که بودم زار و نالان
ز دوریِ پدر بودم پریشان
بدیدم باب خود را من دوباره
ولیکن با گلویِ پاره پاره
چو آمد در خرابه رأس بابم
برفت از دل قرار و صبر و تابم
بگفتم ای پدر ای نور عینم
حسینم ای حسینم ای حسینم
چرا بر سر پدر پیکر نداری
مگر عباس نام آور نداری
چہ کس بابا سر پاکت بریده
تن پاکت به خاک و خون کشیده
بگو بابا علیِ اکبرت کو
بگو قاسم ، علیِ اصغرت کو
نبودی ای پدر خون شد دل ما
فراغت ، بود بابا مشکل ما
نباشد چون مرا امکان مهمان
فدای مقدمت بابا کنم جان
ز دل آهی کشید و جان فدا کرد
جهانی را به غصه مبتلا کرد
رقیه زادهء سلطان عشق است
که او فرمانده شام و دمشق است
"طریقت" در حقیقت بندهء اوست
گدایی بی نوا شرمندهء اوست
✾═════✾🍃🌸-✾═════✾
تقدیمی:حاج مرشدعلی طریقت