درخصوص َاربعین حسینی اَربعینی ها قَدَم در راه ایمان میزَنَند بادلی لَبریزاَزغَم سوی«جانان»میرَوَند گَه سَواره گَه پیاده دل جادّه میزَنَند کوله پُشتی ها بدوش ودیده«گریان» میروند اَزعَراقی های خون گَرم وخداباورمَپُرس که چگونه روبسوی خانه«مهمان»میبَرَند خَرجی یکسالشان راخَرج زائر میکنَند بَرسَرشانه برای میهمان «نان»میبَرَند منَتّ پاهای زائر رابدیده می کشند زائران راباقَسم دادَن به«قُرآن»میبرند رزق خودرامیکنند تقسیم بین زائران اَزتَنورعشق گَرمی را «گدایان»میبرَند شارع فیض مُدام است این رَه دورودراز ای خوشاآنانکه باخودچشم«گریان» میبرند وقت بَرگَشتَن بعنوان تَبَرّک زآن سَفَر قَبضه ای اَزخاک تُربَت رابه ایران میبَرَند یک زیارت باهزاران حَج بَرابَر می شود مَردُم اَزاین رَهگُذَرسود«فراوان»میبَرَند گریه کُن های حسین راروزمَحشَرکه شَود روبسوی باغ جنتّ شادو«خندان» میبرند دردبیدرمان مُداوا میشَوَد درآن حَرَم هَرمَریضی رابه آنجابَهر«دَرمان»میبَرَند ما حسینی مَذهبیم وعاشق کَربُبَلا عاشقان رامَجضَرسُلطان خوبان میبرند تشنگان عشق راباشوروشوق بی حساب روزمَحشَربه حُضورشاه عَطشان میبَرَند اَربَعین لاله هاشدکاروان عشق را روبسوی مَقتَل شاه «شَهیدان» میبَرَند خسروَی فَر