🏴
#شهادت_امام_هادی_علیه_السلام
🏴
#روضه
🎤مداح :حاج امیر کرمانشاهی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
متوکل آقارو از مدینه به سامرا آورد، میگن: بین راه یه موقفی بود، دستور داده بود جایی که از همه جا بدترِ، امام هادی رو ببرن، آقا رو توی کاروانسرایی بردن که پر بود از اَراذل و اوباش ، جایی بود که حیوان هاشون رو می بستن،تویِ او کاروانسرا دستور داد بدترین جاش آقارو جا بدن...با این کار میخواست امام هادی رو کوچک کنه...
بعد از یه زمانی آقا وقتی دوستانشون دورشون جمع بودن، فرمودن: از همه جاهایی که بیشتر به من سخت گذشت، اون جایی بود که متوکل من رو برد یه عده اوباش اونجا بودن، جایِ من اونجا نبود...
یا امام هادی! راست میگی آقاجان، شما امامی،شما حجتِ خدایی، شأن و منزلتِ شما بالاتر از این حرفهاست،اما خدارو شکر زن وبچه ات همراهت نبودن،خدارو شکر خواهرت همراهت نبود...
چی میخوام بگم؟ بعضی ها میدونم کجا رفتن...اما من اونجا نمیخوام بیام، اگه جا خوردی من رو ببخش...
آقا دیگه ناموست رو توی انظار قرار ندادن، اما کربلا زینب همه رو سوار کرد،یه عده نامحرم دور زینب رو گرفتن...
آی گریه کن ها! شتر قدش بلنده، وقتی یکی بخواد سوارِ شتر بشه باید کمکش کنی...یه نگاه زینب به دور و اطرافش کرد...این خانوم وقتی رسید کربلا، اباالفضل مهار ناقه اش رو می گرفت، قاسم رکاب برا عمه اش می گرفت، علی اکبر زیر بغلهای زینب رو می گرفت، اما الان دیگه محرمهای زینب نیستن، یه نگاه کرد طرف علقمه، «اَخی اباالفضل!»
@majmazakerinee
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین