‍ ⇦🕊 روضه و توسل حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام شب ششم محرم 96_سید مهدی میرداماد↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ لب باز کن دوباره عمو را صدا بزن *ابی عبدالله همه حواسش تو میدونه، هی می رفت رو بلندی، هی نگاه می کرد یکی از اون جاهایی که نوشتن حضرت خودش رو سریع به میدان رساند اینجاست . همه حواسش به میدونه، صدای قاسم بیاد . یه مرتبه دید اون وسط گرد و غبار شد . یه صدای ناله ای هی میگه: "وا عمّاه، وا یا عمّاه" عمو به دادم برس، نوشتن مثل باز شکاری،مثل تیری که از چله ی کمان رها شده باشه خودش رو رسوند وسط میدان چه رسوندنی ، امانت برادرش رو زمینِ ، رسید وسط میدان دید گرد و خاکِ، گرد و غبارِ، اسبها دارن میان و میرن..... حواست هست چی میگم یا نه؟ بعضی کلمه ها برات عادی نشه.... این اسبها که میان و میرن چه خبره؟ کجا میرن؟ از رو چه بدنی رد میشن؟ فقط همین و بگم: گرد و خاک خوابید، دید قاسم زیر دست و پای اسب ها . پاهاشو رو زمین میکشه "وَالغُلامُ یَفحَصُ بِرِجلَیهِ..." ابی عبدالله سر قاسم رو بغل کرد "عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا یُجیبَكَ" سخته براعموت ، تو عموت رو صدا بزنی عموت نتونه کمکت کنه... چه کرد ابی عبدالله؟ همه ی این حرف ها رو زدم، شب امام حسنِ، هرکی گره کور به کار داره ... چه کرد ابی عبدالله ؟ تا قاسم و بغل کرد دید بدن زیر سم اسب متلاشی شده ، چیزی از بدن باقی نمونده ، چیکار کنه حسین ؟ نوشتن "فوقعَ صدره علی صدره" ، سینه قاسم و به سینه چسباند .کدوم سینه رو به سینه چسبانده ؟ سینه ای که زیر سُم اسبها . . .. خدایا کمکم کن،یه روضه ای رو که خیلی بعضی نکته هاش سخته گفتنش . ابی عبدالله چند جا تو کربلا یاد مادرش افتاد . ساداتی که منو کمک می کنن ، اونایی که شال سبز دارن ، شبای دیگه بپوشید این شال سبز و من بدونم بچه های فاطمه کجایند و من بتونم راحت تر حرف بزنم .... چند جا یاد مادرش افتاد یه بار بالا سر علی اکبر . شب هشتم نفس باشه میگم چه جوری یاد مادرش افتاد ، اونجایی که دیدی یه نیزه ای به پهلوش زدن . . .. هی گفت: آخ مادرم . ... دیگه کجا یاد مادرش افتاد ؟ کنار عبدالله تو گودال ، دیشب برات گفتم تا دستش و زدن گفت "وا اُماه" یه جام بالا سر قاسم سینه ی شکسته رو بغل کرد دید بوی مدینه میاد . . . یه جا دیگه هم یادِ مدینه افتاد ، وقتی سینه اش رو حرمله هدف گرفت تیر سه شعبه به قلبش زدن . سینه اش سوراخ شد . حسین . . . . ________ ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️