شمر آمد از گودال با حال خوش آمد
بادست خالی رفت بادست پر آمد
شمر آمد از گودال خنده کنان آمد
خواهرتو اما گریه کنان آمد
غروب شد اذانه
همراه زینب دیگه شمرو وسنانه
امان از زمانه.
همراه زینب دیگه شمروسنانه
افتاده تو گودال دارو ندار من
داره میخنده شمر به اشکهای من
کاشکی تموم میشد اینجنگ و این جنجال
میبره شمر سرو پیش چشای من
خورشید کربلا غروب کرد
ی بیحیا نیزه ای توی پهلوت فرو کرد
خنجر شمر پیکار با گلو کرد
بپا شده جنجال گوشه قتلگاه
از اون بالا دیدم میزدی دست و پا
به زیر سم اسب استخونات شکست
وقتی رسیدم من شمر رو سینت نشست
بی امان بود
دیگه انگشتر تو دست ساربان بود
نگران بود
روی لب های حسین اثر خیزران بود
#زمینه
#شور
#گودال
ارسالی از مداح وشاعر گرامی کانال
قلمشون مانا وسبز🍃