#روضه قتلگاه 🤞محرم_دهه دوم
#گریز بی بی شریفه_۱۴۰۳
#مداح.حاج آرمین غلامی
عاشقی بی محتوا میماند اگر زینب نبود
ملک غم بی مبتلا میماند اگر زینب نبود
در کتاب آفرینش فصل عشق و عاشقی
تاابد بی مدعا می ماند اگر زینب نبود
هر متاعیکه به بازار بلاد عشق بود
جمله بی بیع و شرا می ماند اگر زینب نبود
سر سودای سویدا در دل هر لاله
در معما سالها می ماند اگر زینب نبود
دودمان آل عصمت گرچه باب وحی بود
در حقیقت بی صفا می ماند اگر زینب نبود
در مدینه ماجرای صورت نیلی هنوز
در مقام انزوا می ماند اگر زینب نبود
گفتگوی محنت و شرح غم دیوار و در
زخم سینه بی دوا می ماند اگر زینب نبود
دود آه آتش درد فراق فاطمه
در دل شاه ولا می ماند اگر زینب نبود
حمل تابوت غریبی در دیار خویشتن
در دل شب بی عزا می ماند اگر زینب نبود
بعد زهرا هر غم و محنت که در ایجاد بود
بی قرین و آشنا می ماند اگر زینب نبود
عهد و پیمان حسین ابن علی کاندر ازل
منعقد شد باخدا می ماند اگر زینب نبود
مو به مو مشروط آن پیمان که روزعهد شد
جمله دینش بی ادا می ماند اگر زینب نبود
قصه عهدیکه میقاتش به دشت کربلاست
بی اساس و نارسا می ماند اگر زینب نبود
سوز نای ناله نی های خشکیده زتف
بی صدا در نینوا می ماند اگر زینب نبود
خون هفتاد و دو تن قربان ابراهیم عشق
بی ثمر در کربلا می ماند اگر زینب نبود
ناروائیکه به بزم خویش داد ابن زیاد
بی جواب آن ناروا می ماند اگر زینب نبود
اهل شام و کوفه و بازار و کوی و کوچه ها
در جهالت بر خطا می ماند اگر زینب نبود
آن یزید مست جام کفر و ظلمت عاقبت
بی ندامت از جفا می ماند اگر زینب نبود
من زینب صبور تو بودم ولی حسین
هنگام قتلِ صبر تو صبرم تمام شد
*مگه چي ديد زينب
دیدم که جای آب، لبت نیزه میخُورَد
ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد
ای احترامِ واجبِ زینب، دَمِ غروب
عریان شدی و جسم تو بی احترام شد
بعد از عبورِ چکمه ی شمر از تنت حسین
صحبت ز نعل های سواره نظام شد
*يه كاري با بدنِ حسينش كردن، رسيد توي گودال قتلگاه، زينب از مدينه تا كربلا اين همه بلا ديده بود، مادر از دست داد، همه مراقب زينب بودن، باباش اميرالمومنين كه شمشير خورد به فرقش، زير بغل هاش رو گرفته بودن، تا رسيدن جلو در خانه، فرمود: حسنم! حسينم! من رو رها كنيد، ميخوام زينب من رو روي پاي خودم ببينه، دخترم من رو توي اين حال نبينه، باز هم مراعات زينب رو كردن، توي تشييع جنازه ي امام مجتبي نبردنش، عرب رسم نداشت زنها ببرن تشييع جنازه، زينب نبود ببينه جنازه ي برادرش تير باران شد، اما هر چي مدينه نديد، هر چي تو كوفه نديد، امروز اومد بالاي تَلِ زينبيه، اين نيزه ها رو كنار زد، اين شمشيرها رو كنار زد، چه كردن با اين بدن؟ با تعجب صدا زد: آيا تو حسينِ مني؟ يه كاري كرد هيچكي نكرده بود، يه كاري كرد هم دوست هم دشمن گريه كردن "فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیق" بدنِ حسين رو جمع كرد، "فَنکَبَّت علیه" خودش رو انداخت رو بدن حسين، لبهاش رو گذاشت روي رگها، اي حسين!...
خدايا! به زينبِ كبري، به سخت ترين شبِ عُمرش، فرج امام زمان برسان، قلب نازنينش از ما و مجلس ما راضي كن، ياصاحب الزمان! ببخش برا جدتون كم گذاشتيم، ببخش نمرديم تو روضه، اي كاش حسين جان! تو روضه هات مي مرديم، تو روضه ي عاشورات مي مرديم، امشب آخرِ شب آب آزاد شد، زينب همه رو جمع كرد زيرِ خيمه ي نيم سوخته، ديد خيلي ها نيستن، دخترا نيستن، خواهرا نيستن، به زحمت هر كدوم رو پيدا كرد، بعضي ها جون داد بودن،
بعضي ها زخمي بودن، همه رو كه جمع كرد، از سكينه پرسيد رباب كجاست؟ گفت: عمه جان! رباب نشسته كنارِ آبِ فرات، داره با آب حرف ميزنه، بي بي زينب اومد كنارش نشست، گفت: رباب! تو بايد كمك من باشي، تو بايد همراه من باشي، ميبيني بچه ها زخمي شدن، مي بيني بچه ها تشنه هستند، گرسنه اند، صدا زد: زينب جان! دست رو دلم نذار، آب آزاد شده اما علي اصغرم نيست، كاش الان بغلش مي كردم... اي خدا به شيرخواره ي اباعبدالله، به اون خوني كه پاشيده شد به آسمان و يه قطره اش هم برنگشت، فرج امام زمانِ ماروبرسان
گریزی هم به روضه بی بی شریفه داشته باشیم بهره امواتمان باشه
◾سیده شریفه دختر امام حسن در کربلا همراه اُسرا بود بمیرم میگن تو راه شام جای تازیانه و شلاق روی بدنش مونده بود وقتی از دنیا رفت در شهری بنام حلّه تو عراق وسط نخلستان دفن شد، با اینکه مرقدش از کربلا دوره اما مؤمنین به زیارتش میرن و شعار حسین رو روی ضریحش میخونن، حاجات و مراد زیادی داده امروز هر کسی هر حاجتی داره دست خالی بر نمی گرده ،امروز قسمش بده به پاره های جگر پدر بزرگوارشان امام حسن مجتبی بگو بی بی جان درد دارم دوا میخوام، بگو بی بی یه نظری به مجلس ما کن تو طبیب اهل بیتی ، بمیرم میگن بعد از واقعه ی کربلا وقتی اُسرا به شام رفتن مریضیش شدت پیدا کرد وهمان جا از دنیا رفت
🔸ای آنکه باشدنسخه های داروی تو
🔸بردرد بی درمان دوا بی بی شریفه