دو جا تو تمام تاریخ روایت شده، که دو تا مرد از پا افتادن‌ و با زانو رسیدن بالا سرِ مجروح‌شون... دومی خیلی مشهورِ لا یَوم کَیَومِکَ یا اَباعَبدِالله امان از ساعتی که سیدالشهدا💔چند ذراع مونده به جَوونِش با جونِ بر لب، رسید بالا سر علی‌اکبرش و براش روضه خوند: علی اَلَدُنیا بَعدَکَ العَفا... اما اولی یه داستانِ عاشقانه است امان از ساعتی که مردِ فاتحِ خیبر با زانو خودشو کشوند بالا سر جوونش... از اون لحظه به بعد تمام تاریخ آتیش گرفته وقتی اشکش چکید و نجوا کرد یا بنت رسول الله کَلِمینی اَنا عَلی💔😭 _ابناء‌الحیدر🌱