📌 بهم عُلِم الکتاب.. [بخش 2 از 2] 🔹ششم خبر شهادت یحیی سنوار می‌رسد. آن ویدئوی معروفش در ذهنم پِلی می‌شود که می‌گوید این کلام امام علی علیه السلام را حفظ کردم: "ایّ یومیّ من الموت افرّ..." (در کدامیک از دو روزم از مرگ بگریزم؟ روزی که مرگ تقدیرم است یا روزی که تقدیرم نیست؟ روزی که تقدیرم نیست، کسی نمی‌تواند مرا بکشد و روزی که تقدیرم باشد مرا از مرگ گریزی نیست) حالا که دارم این متن را می‌نویسم می‌گردم تا اصلش را در منابع خودمان پیدا کنم. می‌رسم به جلد ۴۲ بحار. قیس بن سعد همدانی می‌گوید: علی (ع) را دیدیم که در جنگی بدون زره آمده و به جایش دو تا پیراهن پوشیده بود. گفتیم: اینجا و اینطوری لباس پوشیدن؟ فرمود: هیچ بنده‌ای نیست جز اینکه از جانب خدا حافظی دارد تا هنگامی که اجلش برسد. بعد روایت ادامه می‌دهد: بر زره حضرتش نوشته شده بود: "ایّ یومیّ من الموت افرّ..." یحیی ما به تو مدیونیم! این روایت را بعد از آن سکانس درخشان پایانی تو یک جور دیگری انگار می‌فهمیم. انگار بیشتر می‌فهمیم علی (ع) چقدر خواستنی است.. فکرش را نمی‌کردم چندتا عکس از دعاهای جیبی و آن کلاش خسته و آدامس منتوس، و چند ثانیه از ویدیوی چِخه‌کردن پهپاد هار دشمن و پرتاب چوب و آن لاتیِ بی‌منتهای مردی نشسته بر گوشه‌ای، و تداعی‌اش با آن "ای یومیّ من الموت افرّ" اینقدر دین را برایم خواستنی‌تر کند. یحیا.. @maktabe_emaam