*اشاراتی در باب تحوّلات منطقه ای(2)*
*ج: طوفان الاقصی*
*ج1: آیا طوفان الاقصی درست بود؟*
برخی با توجه به عواقب طوفان الاقصی میگویند کار درستی نبود. امّا
*یازدهم:* شواهد نشان میداد با طوفان الاقصی آنچه در منطقه رخ داده خصوصا در سوریه و لبنان صرفا به تأخیر افتاده و از این جهت طوفان را باید ابتکاری فعالانه دانست.
*دوازدهم:* طراحان طوفان در طراحی بی نقص عمل کردند. و همه محاسبات عقلایی را برای بعد از طوفان انجام داده بودند. چه به لحاظ فشار بین المللی، چه تزلزل داخلی رژیم و چه امکان پشتیبانی گرفتن از جبهه های دیگر. از این جهت نمیتوان این کار را نادرست دانست. شاید تنها اشتباه حماس در اینجا امید به فشار بین المللی باشد. اگر چنین محاسبه ای بوده باشد.
*سیزدهم:* یک ملّت مخیّر شده است بین مرگ تدریجی اسارت گونه یا شهادت کربلایی. و با یک طرّاحی عالی مستقلانه عملیاتی را پیاده کردند برای یک تغییر راهبردی. نهایت می شود گفت چرا برای آمادگی بیشتر هماهنگی نشد؟ این هم مقبول نیست. زیرا از یک طرف هیچ طرحی برای مقابله با تطبیع، احیاء قضیه فلسطین و مسجد الاقصی روی میز نبود و از طرف دیگر این عملیات نیاز به پنهانکاری ویژه داشت که با این وضع مراقبت اطلاعاتی_امنیتی همان به که عملیات انجام شود و بعد بقیه محور متناسب با وظایف خود هماهنگ شوند.
*چهاردهم* گیرم که ما در این مدّت 100 هزار انسان پاک را از دست داده باشیم. هر یک از این انسان ها برای ما بسیار ارزشمند هستند امّا طرز فکری که با عقل ابزاری برای پیدایش نظم جهان در قرن 20 بیش از 80 میلیون کشته روی دسته بشریت گذاشته حق ندارد برای ما چرتکه بیاندازد که این کار شما این مقدار هزینه داشته. جهان آبستن پیدایش نظم جدیدی است که تا ده ها سال سرنوشت منطقه و جهان را تعیین می کند. اگر طوفان الاقصی و عواقب آن اگر در این افق نگاه شود بسیار هم عملیات موفّقی بوده است.
*ج2: آیا می شد پیامدهای طوفان الاقصی را بهتر مدیریت کرد؟
پانزدهم:* این نظر شخصی من بر اساس جمعبندی های مختلف است. اینطور فکر می کنم که پیامدهای طوفان به نقاط ضعف راهبردی جبهه مقاومت برمی گشت نه فرماندهی عملیات. ضعف هایی که در کوتاه مدّت قابل برطرف شدن نبود و بر خلاف بسیاری از دوستان معتقدم اگر تعلّل هایی هم صورت گرفته در عملیات های وعده صادق از این حیث مشکل زا نبوده.
*ج3: جمعبندی راهبردی از موفّقیت طوفان الاقصی
شانزدهم:* طوفان یک ضربه راهبردی وحشتناک به رژیم زد و همین امر او را واداشت به اینکه اینگونه وحشیانه عمل کند. لکن ضربه به رژیم یک ضربه غیر قابل جبران است. چون نشان داد رژیم چه قدر میتواند آسیب پذیر باشد. هیچ ضربه ای به اندازه ضربه حیثیتی نمی تواند به تشجیع ملت های منطقه علیه رژیم کمک کند. با همه جنایت های رژیم این ضربه جبران نشد.
*هفدهم:* این فهم حاصل شد که باید خود قیام کنند و ملّت فلسطین پای همه عواقبش ایستاد. این ملّت به رشادت رسیده و با این تغییر انفسی بعد از طوفان الاقصی، سنّت های الهی ویژه تری را مشمول خواهند شد. این مهمترین تغییر راهبردی در قضیه فلسطین است که چشمان مادّی قادر به دیدن آن نیست.
*هجدهم:* کجا و چه صحنه ای می توانست اینقدر آشکار رذالت و وحشی گری و درندگی تمدّن غربی را به رخ انسان های آزاده بکشد. کلّ تمدّن غرب در کنار جنایت های اسرائیل ایستاد و بی آبرو شد.
اگر کربلا با رسوا کردن دستگاه خلافت طاغوتی اسلام را حفظ کرد. طوفان الاقصی در جهان معاصر حجّت قاطعی شد بر تمام مسلمانان و آزادگان جهان در رسوایی غرب و نجات مسلمانان از هضم هوّیتی در غرب. بله این را باید روایت کرد. کربلا هم اگر روایت نمی شد. جریان ساز نمی شد. خطّ بشریت باید از افسار تمدّن غرب جدا شود و این آغاز آن است انشاءالله.
*د: عبرتهای سوریه
نوزدهم:* سوریه عبرت انگیز است و *مهمترین عبرت آن ضرورت استقامت است.* سوریه ده سال هزینه بودن در محور مقاومت را داد و إلا هیچ وقت نه آماج تروریست های عالم قرار می گرفت نه تحریم میشد و نه کسی از ظالم بودن دولت بعث و ... صحبت می کرد. سوریه هزینه داد و آقای بشّار اسد ایستاد و به همان اندازه ای که ایستاد هم مقاومت سود کرد و هم سوریه. لکن اسد استقامت نکرد و سه خطای راهبردی انجام داد 1. حذف نیروی مردمی دفاع وطنی، 2. در ضیق قراردادن نیروهای مقاومت در سوریه، 3. راضی نشدن به فعّال کردن جبهه سوریه در پسا طوفان الاقصی.
اگر اسد استقامت می کرد و به جای روسیه و امارات و ... ایران را نقطه اصلی اتّکا قرار می داد ای بسا امروز صحنه اساسا جور دیگری رقم می خورد هم برای مقاومت هم برای اسد و کلّ منطقه. او نایستاد و به مراتب باعث شد هم به مقاومت و هم به کلّ منطقه و هم به سرنوشت مردم خودش ضربه زد. ببینید امروز اسرائیل با زیرساخت های سوریه چه می کند؟! اینها دشمنان ملّت های مسلمان و اقتدار آنها هستند. این نتیجه عدم استقامت است.
@maktabe_emaam