💠
عطوفتهای ثقیل! 💠
از بچگی دلم برای رفتگرها و کارگرها میسوخت. مخصوصاً اگر پیر بودند.
الان هم وقتی
#رفتگر و یا کارگری در محل ببینم اگر تابستان باشد شربت و اگر زمستان باشد چای برایش میبرم.
شعف چشمانشان موقع دیدن سینی برایم بینهایت شیرین است.
پاییز هم که میشود
#شهرداری تازه یادش میافتد زمینها را نکنده. حالا محل شده قرق کارگرها.
پریروز که از سر کار برمیگشتم،
#کارگران مشغول استراحت بودند.
از دور که دیدمشان تصمیم گرفتم با سینی
#شربت شادشان کنم؛ اما جلوتر که رفتم دو جوان
#افغانی را دیدم که تکتّف* کرده، رو به قبله ایستادهاند و نماز میخوانند و کارگرهای جوان ایرانی خوابیده ادایشان را در میآوردند و هرهر می خندند. 😐😡
بابا همیشه می گوید:
دین ما دین
#رأفت است. باید با عاصیان با
#عطوفت برخورد کرد. ☺️
اما گاهی عاصیان انقدر لج آدم را در میآورند که دلت نمیخواهد حتی یک جرعه آب مهمانشان کنی. 😖
اما با تمام این احوال دندان صبر بر جگر میفشارم و سینی شربت را میدهم دست همان جوان ایرانی!
* تکتّف: روش
#نماز خواندن اهل سنّت با دستان رویهمگذاشته.
#داستانک
#اجتماعی
✍
#زهرا_حاجیپور
🔗
#منگنهچی
@mangenechi