🔵 داستان
#آخرین_آرزو
نویسنده:
#زینب_علوی
✈️
#رمان آخرین آرزو (قسمت ۱۹)
تورج از آنچه درباره ی وضعیت برادرش و بچه ها او می شنید، متأثر و بهت زده بود.
بحث و صحبت زمان رو از یاد اون سه نفر برده بود.
حوالی نیمه شب تورج به ساعت آونگ دار طلایی رنگ کنار تلویزیون نگاه کرد و گفت: اوه دیگه دیر وقته من میرم بخوابم شب بخیر. و به طبقه ی بالا رفت.
مهدی با چشم و دهن باز از تحیر گفت: عجب آدم راحتی!
نرگس خندید و گفت: عمو بیش از 30 سال اینجا بوده عجیب نیست شبیه اینا بشه. بهتره ماهم بریم بخوابیم تا فردا صبح زود بابارو به بیمارستان ببریم.
نرگس که از خواب بیدار شد، خورشید طلوع کرده بود و پرتوهای طلایی اون از پنجره ی نیمه باز به داخل اتاق اومده بود.
باعجله روسریشو پوشید و مهدی رو بیدار کرد و با عجله به اتاق محل استراحت پدر رفتن که ایرج رو در اتاق ندیدن و با عجله به طبقه پایین رفتن.
به پله های آخری که رسیدن پدر در آشپزخونه کنار عمو تورج در حال خوردن صبحونه دیدن.
نرگس نفسی از سر آسودگی خیال کشید و بعد از سلام دادن به پدر و عمو به سمت سرویس بهداشتی رفت.
مهدی به دنبالش رفت و پرسید: به نظرت اینجا اذان صبح ساعت چنده؟ طلوع آفتاب چی؟ قبله کدوم سمته؟
نرگس تازه متوجه قضا شدن نمازشون شد با دست بر پیشونیش زد و گفت: ای وای اصلاً حواسم نبود. فعلاً قضاشو بخونیم بعداً اینارو میفهمیم. به نظرم قبله به سمت جنوب شرقی باشه.
خوردن صبحانه ای که تورج برای مهموناش تدارک دیده بود و شامل شیر، نان، خامه و آب هویج میشد، تموم شد و تورج به مهموناش گفت:
من قبل از آمدن شما با مرکز درمانی دانشگاه واشینگتن صحبت کردم مرکز درمانی مجهزیه و بخش های زیادی داره. البته اینجا بیمارستانهای زیادی داره؛ بیمارستان مراقبت سرطان بخش کینگ، بیمارستان محلی مشکلات تنفسی بخش کینگ، بیمارستان ویرجینیا میسون و .... که هرکدوم رو خواستید میتونید انتخاب کنید.
نرگس در حال جمع کردن ظروف رو میز گفت: عمو جان ما فکر کنم تازه وارد و غریبه ایم! و هیچی درباره ی اینجا نمی دونیم!
تورج با صدای بلند خندید و گفت: اوه اصلاً حواسم نبود. پس بهتره بریم بیمارستان درمانی دانشگاه واشینگتن. من به ایرج کمک میکنم لباس بپوشه شما هم آماده بشید و بیاید.
نرگس با کمک مهدی ظرفها رو شست، بعد هر دو لباس پوشیدن و همراه پدر و عمو سوار ماشین شدن و به سمت بیمارستان رفتن.
ادامه دارد ......
🔴 کانال منو درسام
سروش 👇👇
@s_mano_darsam
ایتا 👇👇
@manodarsam