باز هم قافیه ها سوز و نوایی دارد در این خانه سرشوق گدایی دارد زائرت تا به ابد محو حرم می ماند دیدن صحن و سرای تو صفایی دارد صاحب جود و سخا و کرمی آقا جان کاظمینت به خدا حال و هوایی دارد از غم غربت تو چشم پر از نم داریم هر که مجنون تو شد اشک و بکایی دارد العطش گفتی و قلب همه را سوزاندی فرد تشنه عملاً سوز صدایی دارد مثل جدت به تو هم آب ندادند، غریب! روضه ات بوی خوش کرببلایی دارد بال و پرهای کبوتر شده سقف حرمت روضه ی تو به خدا معجزه هایی دارد 🖋حبیب باقرزاده