🔅
#پندانه
✍ نگاه خداوند
🔹وقتی بزرگی از خداوند درخواست کرد کسی را که از او پیش خدا محبوبتر است، نشانش دهد، خداوند او را به پیرزنی که کنار دریا زندگی میکرد، راهنمایی کرد.
🔸آن شخص نزد آن پیرزن رفت. دید که او در خرابهای زندگی میکند و با بدنی ضعیف و چشمانی نابینا گوشهای نشسته.
🔹زمانی که جلوتر رفت، شنید که پیرزن در حال گفتن ذکری است:
خدایا، شکرت که نعمت دادی، کرم کردی، زیبایی دادی، زندگی دادی...
🔸شخص سلام گفت و با اجازه او داخل خرابهاش رفت.
🔹پرسید:
خداوند به تو چه داده که اینقدر تشکر میکنی؟این شکرگزاری برای چیست؟
🔸پیرزن گفت:
خدا آنچه به من داده بود از من گرفت. به نظر تو وقتی میخواست آنها را پس بگیرد، به من نگاه کرده است؟
🔹شخص گفت:
آری اول به تو نگاه کرد، سپس گرفت.
🔸پیرزن گفت:
من به همان نگاه او دلخوشم. خدا این نگاه را به دیگری نداشته و به من کرده است؛ پس جای شکر دارد.
🆔
@Masaf