افق
💠 «دین، در ادبیاتی نو» 💢فصل اول : ضرورت تولید ادبیاتی تازه در معرفی دین ▪️قسمت دوم: ادبیات قرآن، ادبیاتی منفعت گرایانه ❇️ انسان موجودی کاملاً منفعت گراست. او فقط به چیزی اقبال نشان می دهد که در آن یا احساس منفعت کند و یا ضرر و رنجی را از او دفع کند. لذا عموماً ادبیات خداوند متعال با انسان در قرآن کریم نیز ناظر به منافع و ضررهای انسان است. یعنی او کاملاً واقع بینانه با انسان سخن می گوید؛ نه ارزشی و صرفاً ایدئولوژیک! 🔰نمونه هایی از این ادبیات قرآنی را با همدیگر مرور می کنیم: 1️⃣ «بدانید که فقط با یاد خدا دل آرام می گیرد! أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُ‏ الْقُلُوب‏.»(رعد/28) خدای متعال در این آیه کاملاً محسوس و واقع بینانه سخن گفته است. به هیچ وجه گسسته از گرایش و نیاز انسان سخن نمی گوید. سخنی صرفاً عقیدتی و ارزشی بیان نکرده؛ بلکه تکنیکی روان شناسانه و قابل اندازه گیری میدانی را به ما پیشنهاد داده است. توضیح آنکه ما کافی است کمی خودکاوی کنیم و ببینیم که ناآرامی های ما ناشی از چیست؟ ما ناآرام می شویم چون ترس از فردا داریم. ترس از نداری و فقر. ترس از ناکامی و نرسیدن به آرزوها. 🔸یا ناآرام می شویم چون حرص داریم و می خواهیم بیشتر لذت ببریم. ثروت داریم و می خواهیم ثروتمندتر باشیم. لذا حتی افراد مرفّه نیز عموماً ناآرامند. البته حرص که در قرآن کریم به آن «هلوع» گفته می شود، ناشی از گرایش های بی نهایت طلب و فطری انسان است و به خودی خود چیز بدی نیست. یعنی اساساً انسان همین‌گونه خلق شده است.(معارج/19) مشکل اینجاست که پاسخ نامحدود به این گرایشها را پیدا نمی کند و ناآرام می شود. دقیقاً مانند جسم انسان که وقتی فقر و کمبودی پیدا می کند، دچار بیماری و ناآرامی جسمی می شود. 🔹اما کسی که به خدا ایمان دارد، نه ترس از فقر دارد و نه دلهره ای از نرسیدن به آرزوها. توکل به خدا دارد و همه چیز را به دست او می بیند. می داند که منبع بی نهایت قدرت و مهربانی پشتیبان اوست. حتی اگر فقر را هم برای او تقدیر کرده باشد؛ مصلحت او را در این دیده. می داند که پاسخ بی نهایتِ گرایش های او در چیزی فراتر از این امور مادی است. همچنین ناکامی در زندگی برای انسان مؤمن معنا ندارد؛ چرا که اساساً کامروایی را در رسیدن به لذات کم و محدود دنیا نمی داند. لذا آرام است. 👌روانشناس برجسته کارل گوستاو یونگ (1875م ـ1961م) می‌گوید: «در میان همه بیمارانم که در نیمه زندگی خود بودند؛ یعنی بالای35 سال حتی یکی وجود نداشت که مشکل او پس از نومیدی از همه وسایل دیگر، یافتن چشم‌اندازی دینی به زندگی نبوده باشد. با اطمینان می‌‌توان گفت که هر یک از آنان بیمار شده بودند؛ زیرا چیزی را از دست داده بودند که ادیان زنده هر عصر به پیروان خود آموخته بودند و هیچ یک از آنان تا هنگامی که دیدگاه دینی خود را از نو باز نیافتند، واقعاً شفا پیدا نکردند».(تفکر دینی در قرن بیستم، مک کواری، ترجمه بهزاد سالکی، ص‌165) 🔆 کانال ادیان، فرق و قومیت‌های مؤسسه مصاف (افق)  🔆 @masaf_ofogh