✍گل پرپر
🍃صدای شریف او را به خود آورد: «رخساره! زود باش الان نماز شروع میشه. »
☘اشک در چشمان رخساره حلقه زد با صدای بغض آلود گفت:«عید چه؟حوصله ندارم.»
🌾_رخساره جان، هر اتفاقی که افتاد، نمیشه که دست از دین برداریم، بلند شو زودتر بریم.
🍂رخساره با چشمانی اشک بار آماده شد. زن و شوهر با هم راه افتادند؛ اما مقابل مدرسه دخترانه سید الشهدا ایستادند. این بار شریف مویه کنان با گفتن جان پدر کجاستی به سمت مدرسه رفت.
🍁رخساره به دنبالش دوید و گفت: « راه مصلی چقدر طولانی شد، از هر طرف که میریم به مدرسه می رسیم، شاید هم راه را گم کردیم.»
🎋کسی با صدای بلند گفت: « شریف، شریف»
🍃هر دو به سمت صدا نگاه کردند، یوسف همسایهشان بود: «من هم به سمت مصلی میرم بیایید با هم بریم.»
⚡️با هم شانه به شانه تکبیر گویان به طرف مصلی رفتند. مردم صف به صف نشسته بودند.
✨قلب رخساره و بسیاری از مادران فرزند از دست داده، آشوب بود. عید سعید فطر برای مصیبت زدگان فرق داشت؛ غمِ از دست دادن دخترانِ بی گناه، بمبگذاری روز ۲۵ ماه مبارک رمضان مقابل مکتبی به نام «سیدالشهدا» واقع در هزاره شیعه نشین دشت برچی کابل که بیش از ۸۵ نفر کشته شدند.
🌸رخساره با لبانی لرزان گفت :«خدایا دخترم روزه بود. گلم به عید نرسیده پرپر شد.
به ما مظلومان صبر بده و قلبمان را آرام کن.
همین برامون کافیه و با ظهور حجت حق (عج) جهان پر از عدل و داد میشه. »
🌾پیامبر صلیالله علیه و آله: «خداوند به وسیله مهدى (عج) از امت رفع گرفتارى مى کند، دل هاى بندگان را با عبادت و اطاعت پر مى کند و عدالتش همه را فرا مى گیرد. خداوند به وسیله او دروغ و دروغ گویى را نابود مى سازد. روح درندگى و ستیزه جویى را از بین مى برد و ذلّت بردگى را از گردن آنها بر مى دارد. »*
*بحار الانوار، ج ۵۱، ص ۷۵
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_نرگس
🆔
@tanha_rahe_narafte