✍عطر جمعهها
🍃صدای زنگ خانه را شنیدم. با عجله به سمت حیاط دویدم. با باز شدن در به همسرم کمک کردم. نانهای تازه را روی میز آشپزخانه گذاشت.
☘همه وسایل را آماده روی کابینت آشپزخانه چیده بودم. نانها را نیز درون کیسه نایلونی بسته بندی کردیم. آرش نگاهی به وسایل پذیرایی انداخت، همه چیز مرتب و آماده بود.
💫دو تا چایی ریختم تا با هم بخوریم؛ که صدای زنگ خانه بلند شد. آرش از جایش برخاست و به طرف حیاط رفت. در پذیرایی باز شد. پدر و مادرش بودند.
⚡️برای استقبال به سمت پدر و مادر همسرم رفتم. بعد از سلام و احوالپرسی، تعارف کردم آنها روی مبل نشستند. دو فنجان چای روی میز گذاشتم. پدر شوهرم گفت:«ان شاءالله همیشه خونتون مراسم اهل بیت علیهمالسلام باشه.»
✨همان موقع با شنیدن صدای یاالله چادرم را مرتب کردم آرش به استقبال دوستانش رفت. دوستان آرش وسایل صوتی را آوردند و قبل از آمدن مهمانها وصل کردند.
🌾دو نفر قابلمهی نسبتا بزرگ حلیم را داخل آشپزخانه آوردند. قابلمه را روی اجاق کوچکی که روی زمین از قبل آماده کرده بودم، گذاشتند تا گرم بماند.
🍃آقایان در سالن و خانمها در اتاقهای کنار هم نشستند. جلوی در اتاق ایستادم تا به مهمانها «خوش آمد» بگویم.
🎋کم کم بقیه مهمانها، همسایهها به جمعیت اضافه شدند. با ذکر صلوات مراسم شروع شد. همه دعای فرج را زمزمه کردند.
سخنران با عرض سلام به ساحت مقدس امام زمان عج و همهی مهمانها کلامش را آغاز کرد.
✨_حدیث در مورد شادمانی جهان از ظهور حضرت مهدی عج؛ رسول خدا صلیاللهعلیهو آله: «همه اهل آسمان و زمین، پرندگان، حیوانات درنده و ماهیان دریا، از ظهور حضرت مهدی عج شاد و خرسند میشوند.» ۱
🍃حضرت علی علیهالسلام: «هنگامی که حضرت مهدی عج ظهور میکند، نام مبارکش بر سر زبانها خواهد بود، وجود مردم سرشار از عشق به مهدی است؛ به گونهای که جز نام او، هیچ نامی در یاد و زبان آنان نیست و با دوستی او روح خود را سیراب میکنند.» ۲
☘حاج آقا با ذکر صلوات زیارت آل یاسین را شروع کرد. مهمانها آرام زمزمه میکردند.
بعضیها همراه خواندن زیارت نامه، اشک میریختند.
⚡️بچهها هم با بستهبندیهای کوچک کشمکش، توت خشک وشکلات که به آنها هنگام شروع دعا دادیم، سرگرم خوردن شدند.
🍃در پایان زیارت آل یاسین حاج آقا گفت: «عصر جمعهست و روز دعا برای فرج او ... برای دلتنگی او ... که صدای ناله و هقهق مهمانها در فضای خانه بلند شد. «اللهم عجل لولیک الفرج»
۱.عقدالدرر، ص ۸۴
۲.احقاق الحق، ج ۱۳، ص ۳۲۴
#داستانک
#مهدوی
#به_قلم_رخساره
🆔
@tanha_rahe_narafte