مشقِ عشق ٬ دمشق
سمت چپی با کاپشن سبز سید کریم هستی هیچ لباسی اندازه ش نمیشد برای همین شخصی میموند تا براش بیارن سف
جان خودم خوراک کشتی گرفتن بود این یچه بس که نرم بود 😐 جدای شوخی بر خلاف هیکلش دل کوچیکی داشت مهربون بود و شوخ ... دلم براش یذره شده گردنش هم خیلی حق دارم پس باید جبران کنه برام دلتنگتم سید خدا بین نماز ظهر و عصرت تونستی زیارت عاشورا واسش یادت نره به یاد دمت گرم رفیققققققق