🌿🌿🌿🌿🌿 🌿🌼🌼🌼 🌿🌼🌼 🌿🌼 🌿 چراغ های شهر یکی یکی خاموش می شود، و دردهای من، یکی یکی روشن..! تو نمی دانی وقتی هجوم دلتنگی بر تمام تار و پود وجودت سایه می افکند یعنی چی ؟ زخم هایی که بر دل داری هیچ پزشکی نمی تواند درمان کند چقدر سخت و دشوار وقتی عزیزترین هایت را فقط با بلور شفاف اشک بدرقه می کنی این روزها خیلی خیلی سخت میگذرد اصلا هیج سر جای خودش نیست این که تو نباشی خاموش می شوم و تنها مثل این که خورشیدرا در پس بغض شکسته ات پنهان کنی داداش مرتضی نه پای رفتن دارم نه دل ماندن میان ثانیه های افسوس زندانی شدم هنوز شب های بود تو را می خواندنبض این ثانیه ها چقدر کند می گذرد شب هنگام نفس پشتِ نفس زخـــــــم هایت برایم تڪرار مےشود از اینکہ تو برایم چه کردے و من برایتـــ چہ؟؟! اما روزهایم درآرزوی شب هایم گم می شود اما در این آدینه موعود دلم بد جور بهانه یک بودن را می‌گیرد چقدر به عکس هایتان خیره شوم چقدر خاطرات را مرور کنم شما که رفتید گوارای وجود تان شهد شیرین وصال یار دعایی کنید برای جا مانده ها خودتان خوب می دانید چقدر حرفا تنه ها نیش ها به روی دلم چون آوار مانده نیش ها را نوش می کنم حرفا در سکوت چشمانم ماسیده اند واژهایم در لنکت ابدی محو شده اند بگو در این دنیای که عروس هزار داماد هست چه کنم داداش مرتضی مانند ماهی های دور افتاده از دریا وقتی نمی بینم تورا حال بدی دارم خادم الشهدا رمضانی @mashghe_eshgh_dameshgh 🌿 🌿🌼 🌿🌼🌼 🌿🌼🌼🌼 🌿🌿🌿🌿🌿