#احساس_زرنگی ۶
اون هم گفته بود اگه این پسرمم مثل بقیه ی پسرام مرد زندگی بود مثل همونها از شهر براش زن میگرفتم و نمیومدم سراغ توی دختر دهاتی...من دلم خوش بود تو بچه ی روستایی و سختی کشیده ای بنابراین قدر زندگی با پسرم رو میدونی و میتونی اون روسروسامون بدی...مامانت تورو انداخت به ما وگرنه من دختر همسایه تون جیران خانم رو میخواستم برا پسرم بگیرم...
و اونجا بود که خالم فهمید چه کلاهی سرش رفته چون بی عرضه ترین پسر اون خونواده رو به چنگ اورده بود و خودش با دستای خودش دخترش رو انداخته بود تو بدبختی ...
پایان
کپی حرام