#نجات ۵
۵منو برد به خونمون و با بابام حرف زد بهش گفت دو برابر مبلغی که اون مرد بهتون گفته رو میدم شمام حق ندارید تا زمانی که عقدش نکردم کتکش بزنید یا ناراحتش بکنید مثل یه امانت اینجا میمونه تا زمانی که بیام ببرمش بابامم از خدا خواسته قبول کرد یک ماه بعدش اومد خواستگاری و منو عقد کرد جشن عقد و عروسی خیلی بزرگ و مجللی برام گرفت بابام حتی به من جهازم نداشت که بده همه چیزو شوهرم خرید الان سالهاست داریم با همدیگه زندگی میکنیم و سه تا بچه داریم خدارو خیلی شکر میکنم که اون روز نجاتم داد و نذاشت زن اون پیرمرد بشم
پایان
کپی حرام