🔷🔶 !!!! 👈🏼👈🏼 در موسوعه الغدیر، می‌نویسد: بخاری در تاریخ خود (ج۴ قسم۲ ص۱۸۰) از اسحاق‌بن‌یزید از محمد بن مبارک صوری از صدقه بن خالد از وحشی بن حرب ابن وحشی و او از پدرش و او از جدش روایت کرده است: معاویه عقب پیغمبر صلی الله علیه وآله سوار شده بود. پس گفت: ای معاویه چه قسمت از تن تو به من نزدیک است؟ گفت شکم، فرمود: خدایا آن را از دانش و حلم پر کن. و ذهبی در المیزان، ج۳، ص۲۸۶ این روایت را ذکر کرده است. ➖ “امینی” گوید: هرگاه این روایت پیش بخاری کمترین اعتباری داشت، آن‌را در صحیح خود نقل می کرد، و "باب ذکر معاویه" را خالی از هرگونه فضیلت و منقبت نمی‌گذاشت، در حالی او خود می‌دانست که معاویه به‌کلی عاری از علم است. ➖ و چگونه می‌تواند مردی را تصدیق کند، که شهره نادانی و خشم – این دو صفت تباه کننده – است؟ هرگاه رسول الله صلی الله علیه وآله می‌خواست درباره کسی دعا کند شکم کسی از علم و حلم خالی بماند، آیا جز ”معاویه” کسی سزاوار چنین دعایی بود؟ کدام یک از اعمال این مرد، از این دو خصلت حکایت دارد؟ و در میان دوره جاهلیت پست و اسلام تاریک این مرد، چه تفاوتی هست؟ هیچ‌کدام با هم تفاوتی ندارد و خود او همواره بین دو حالت قرار دارد. هنگامی که از در مورد علم او پرسیدند: آیا اطلاع داری؟ گفت “: مادرش هند از او داناتر است. و آنجا که از “شریک ” سوال می شود که آیا در حلم او چیزی می‌دانی؟ می‌گوید: آن کسی که حق را کوبیده و علی را کشته نمی تواند حلیم باشد. عائشه ام المومنین می‌گوید: پس حلم معاویه، آنجا که حجر و یارانش را می‌کشت کجا بود؟ وای بر او که حجر و یارانش‌را کشته است. ➖ شریک، آنجا که از حلم معاویه پیش او صحبت می‌شد، گفت: آیا معاویه جز کان {معدن} سفاهت چیزی بود؟ به‌خدا سوگند زمانی که کشتن امیرمؤمنان را شنید ابتدا، تکیه داده بود، آنگاه برخاست و نشست و سپس به کنیز خود گفت بر من آواز بخوان که امروز چشمهایم روشن شد و او نیز این اشعار را خواند: آیا بر معاویه پسر حرب این سخن را برسانم که هرگز چشم پرخاشگران روشن مباد؟ آیا شما در ماه روزه ما را به اندوه کشتن کسی که بهترین همه مردم بود؟ شما بهترین شخصیتی را کشته‌اید که تاکنون سوار بر اشتر یا کشتی شده است. ”معاویه عمودی را که پیش خودش بود، برداشت و سر و مغز آن کنیز را مضروب کرد، آیا باز معاویه حلیم و بردبار بود؟ در این لحظه حلمش کجا رفته بود. ➖ حدیثی هم هواداران معاویه درباره بطن معاویه آورده‌اند، که پیغمبر صلی الله علیه وآله دعا فرموده. دعای پیغمبر چنین بوده: "خدا شکم تورا سیر نکند". و جز این هر سخنی نقل شود، دروغی است که قابل اعتنا نمی‌باشد. 📝 أخرج البخاری فی تاریخه (۴ قسم ۲ ص۱۸۰) عن إسحاق بن یزید عن محمد بن مبارک الصوری عن صدقة بن خالد عن وحشی بن حرب بن وحشی عن أبیه عن جدّه قال: کان معاویة ردف النبیّ صلى الله علیه وآله وسلم فقال: یا معاویة ما یلینی منک؟ قال: بطنی. قال صلى الله علیه وآله وسلم: اللّهمّ املأه علماً وحلماً. وذکره الذهبیّ فی المیزان (۳/۲۶۸). قال الأمینی: لو کان لهذه الروایة اعتبارٌ ولو قلیلًا عند البخاری لأخرجه فی صحیحه، ولم یجعل باب ذکر معاویة خالیاً من کلّ فضیلة ومنقبة، وهو یعلم أنَّ معاویة بکلّه فارغٌ عن العلم والحلم فکیف یصدّقها من یعرف الرجل بالجهل والغضب المردیین؟ ولو کان رسول اللَّه صلى الله علیه وآله وسلم دعا على رجل بأن یخلو بطنه من العلم والحلم فهل کان هو غیر بطن معاویة؟ أیّ عمل الرجل فی ورده وصدره ینبئ عن الخلّتین؟ وأیّ فرق فیهما بین جاهلیّته الممقوتة وبین إسلامه المظلم؟ فتلك وهذا سواسیة، وهو بینهما رهین جهله المبیر وغضبه المهلك، فإذا سألت عبادةبن‌الصامت- الصحابی العظیم- عن علمه فعلى الخبیر سقطت یقول لك: إنَّ أُمّه هند أعلم منه. وإذا سألت شریکاً عن حلمه فتسمع منه قوله: لیس بحلیم من سفه الحقَّ وقاتل علیّا. وتقول أمّ المؤمنین عائشة: أین کان حلمه حین قتل حُجراً وأصحابه؟ ویلٌ له من حُجر وأصحابه. وقال شریك حین ذُکر معاویة عنده بالحلم: هل کان معاویة إلّا معدن السفه؟ واللَّه لقد أتاه قتل أمیرالمؤمنین وکان متّکئاً فاستوى جالساً ثم قال: یا جاریة غنّینی فالیوم قرّت عینی. فأنشأت تقول: ألا أبلغ معاویة بن حربٍ/فلا قرّت عیون الشامتینا أفی شهر الصیام فجعتمونا/بخیر الناس طرّا أجمعینا قتلتم خیرَ من رکب المطایا/وأفضلهم ومن رکب السفینا فرفع معاویة عموداً کان بین یدیه فضرب رأسها ونثر دماغها، أین کان حلمه ذلك الیوم؟ والذی جاء فی بطن معاویة من الحدیث المتسالم علیه إنّما هو أنّه صلى الله علیه وآله وسلم دعا علیه وقال: «لا أشبع اللَّه بطنه». وأمّا غیره فحدیث إفك لا یُؤبه به. 📚الغدیر فی الکتاب‌والسنةوالادب، ج۱۱ ص۱۰۰ 🔆 کانال 🆔 @matalebe_nab_dar_menbar