مَبهوتْ³¹⁵
من دیگه از پسِ خودم و دلهره/اضطرابهام بر نمیآم، به ذکرِ یاغیاثالمستغیثینت توی گودال ، دستم برسه به مرمرای حرمت آروم میشم .