مَبهوتْ³¹⁵
آخرین باری که رفتم کربلا؛ نمیدونستم شاید آخرین بارم باشه.. هیچکس نمیدونه کِی آخرین زیارت رو میره کِ
اما من توی خاکم دلم برات تنگ میشه دلم برای حسین حسین گفتنا تنگ میشه برا هیئت رفتنا تنگ میشه.. برای از تو گفتن دلم خیلی تنگ میشه دلم برای گوشه وو کنار حرمت تنگ میشه واسه شارع السدره ،برای پیاده‌روی‌اربعین،برای ضریح دختر‌سه‌سالت.. من دلم خیلی برات تنگ میشه حسین‌جان.. نکنه نیای ! نکنه دیر به دیر به ما سر بزنی! نکنه مارو فراموش کنی..