یکی اساتید بود اصلا در هرجلسه هیچ بستنی ای نخرید اما هر جلسه، چندتا کتاب خوب و عالی و مرتبط کتاب معرفی می کرد. آخرش هم که توصیه کرد خوبه صحیفه سجادیه را یک دور بخوانید با ترجمه. یکی گفت استاد نداریم بخرید بخونیم(مزاح). استاد گفت باشه من پولشو میدم یکی تقبل بکند بخرد. استاد پول را داد یکی از بچه ها کلاس آخر دوره خرید. منم اتفاقی تو کلاسشون بودم. به منم تعلق گرفت. باعث شد یک بار تو عمرم صحیفه سجادیه را بخونم. .