🚩 مُشک در میدان مین ( تضمین غزلی بلند از برای سردار شهید ) از غمی پیشانی یک شهر، چین افتاده است رخنه ای در کار اصحاب یمین افتاده است هر رفیقی را که می بینی غمین افتاده است "آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است" دیده‌ی کنعانیان خشکید از این داغ سترگ در غم هارون چه موسی دید از این داغ سترگ حمزه رفت و مصطفی نالید از این داغ سترگ "شانه‌های مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟" بر در هر خانه روییده گل شب‌بو مگر یا خیابان در خیابان رد شده آهو مگر باز کرده زیر باران دلبری گیسو مگر "عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر، کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟" بر لب پیر و جوان اللهُ اکبر را ببین روی دوش مردمان سرو و صنوبر را ببین سوی اسماعیل، ابراهیم و هاجر را ببین "چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین آیه‌های روشن زیتون و تین افتاده است" غیرتش را در دل دشمن رجزخوان یافتند خنده اش را بر بلندی های جولان یافتند گریه اش را نزد سلطان خراسان یافتند "دست‌ بر دامان شاه تشنه‌کامان یافتند دست‌هایش را که دور از آستین افتاده است" آن طرف‌تر هرزه کاران را شعف برخاسته است قوم کالأنعام را بوی علف برخاسته است حرمله تیر و، سنان نیزه به کف برخاسته است "زوزه ی کفتارها از هر طرف برخاسته‌ست شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است" عاشقان را نوبت دیدار شد بار دگر میر مجلس قافله سالار شد بار دگر ساقی لب تشنه پرچمدار شد بار دگر "کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است" در خراباتی که می جوشند مِی ها خُم به خم هرکسی رد می شود انگار چیزی کرده گم چون نجف تا کربلا ساقی است أکملتُ لکم "محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم در رگان شهر، شور اربعین افتاده است" این چه رستاخیز عظمایی است در این سرزمین این چه مغناطیس گیرایی است همچون اربعین محشر کبراست این یا پاسخ هل مِن مُعین "کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاین‌چنین لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است" داغ بودن، داغ دیدن در سرشت لاله هاست وا شدن در خاک و خون اردیبهشت لاله هاست این وطن صحرا به صحرا زیر کشت لاله هاست "سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لاله‌هاست خاتم مُلک سلیمان بی‌نگین افتاده است" eitaa.com/mehdi_jahandar