#میزان_اگر_حسین_شد_ایمان_مشخص_است
باید سؤال کرد دقیقاً که چیستیم
گر روز قدس، مشت گره کرده نیستیم
#زهرا_سپهکار
در گیر و دار فلسفهی هست و نیستیم
آنگونهای که هست، به خود ننگریستیم
یا تاجرانه فکر صدیم و دویستیم!
"باید سؤال کرد دقیقاً که چیستیم
گر روز قدس، مشت گره کرده نیستیم"
اینک زمانهای است که شیطان مشخص است
کافر مشخص است و مسلمان مشخص است
میزان اگر حسین شد ایمان مشخص است
"شمر زمانه در دل میدان مشخص است
در این نبرد، خوب ببینیم کیستیم"
عشق است آنکه در دل او اضطراب نیست
در محضرش سؤال کسی بیجواب نیست
شکر خدا که اهل حساب و کتاب نیست
"در عمرمان دقیقه دقیقه حساب نیست
آن لحظهها که بیمدد از عشق زیستیم"
تا عشق هست، خواهش هر بولهوس چرا؟
دست طلب به هر کس و هر هیچ کس چرا؟
تا بال هست قافیهای چون قفس چرا؟
"ما ابرهای صاعقه باریم، پس چرا
در تنگنای قافیه تنها گریستیم"
ما کلّ أرضْ کربوبلا را معاصریم
مرغ مهاجریم، نماز مسافریم
عبّاس اگر نماز بخواند مکبّریم
"ما پرچمیم دست علمدار و حاضریم،
حتی اگر که دست فدا شد بایستیم"
چشم انتظار، لحظهشمار دقایقیم
با داغ زندهایم که ما آن شقایقیم
گر نیستیم اهل شهادت، منافقیم
"ما در خط مقدّم عشقیم، عاشقیم
ما عاشق مبارزه با صهیونیستیم"
#مهدی_جهاندار
#تضمین
#قدس
@mehdi_jahandar
تضمینی بر غزل "تب اشرافیت زادگی" سروده سیدعلیرضا شفیعی؛ به قلم آقای مهدی جهاندار
رودی که شهره بود به بذل و گشادگی
مرداب شد به علت بی استفادگی
نفرین به بی تلاطمی و وانهادگی
"یادش بخیر خاطرۀ ایستادگی
زندان شدیم در قفس بی ارادگی"
یادش بخیر دوست شدن بی هزینه بود
عشق و بهار و پنجره تنها گزینه بود
آیینه بود سینه و دل آبگینه بود
"ما را که سالها غم مردم به سینه بود
مشغول کرد دغدغۀ خانوادگی"
دست طمع نه عاشق و نه همدمی گذاشت
دینار را گرفت و فقط دِرهمی گذاشت
طوفان بهار درهمی و برهمی گذاشت
"بر شانۀ صبور خیابان غمی گذاشت
ویراژ دادن تب اشراف زادگی"
غافل شدیم و مست تغافل شدیم آه
سرگرم عشرت و گل و بلبل شدیم آه
در بندگی دچار تزلزل شدیم آه
"ما هم اسیر بند تجمّل شدیم آه
چندی است نخ نما شده مفهوم سادگی"
ای مردمان غیرت و مردان با خدا
ای شیعیان تیغۀ شمشیر مرتضی
ای مثل عاشقان و شهیدان بی ادّعا
"ما تیره دل شدیم ولی سینۀ شما
خالی مباد از طپش ایستادگی"
#مهدی_جهاندار
#سید_علیرضا_شفیعی
#اشرافیت
#اعتراض
#دیگران
#تضمین
@Shafiepoems
🚩 مُشک در میدان مین
( تضمین غزلی بلند از #سعید_بیابانکی برای سردار شهید #قاسم_سلیمانی )
از غمی پیشانی یک شهر، چین افتاده است
رخنه ای در کار اصحاب یمین افتاده است
هر رفیقی را که می بینی غمین افتاده است
"آتش داغی به جان مؤمنین افتاده است
گوییا از اسب، کوهی بر زمین افتاده است"
دیدهی کنعانیان خشکید از این داغ سترگ
در غم هارون چه موسی دید از این داغ سترگ
حمزه رفت و مصطفی نالید از این داغ سترگ
"شانههای مرتضی لرزید ازاین داغ سترگ
مالک اشتر مگر از روی زین افتاده است؟"
بر در هر خانه روییده گل شببو مگر
یا خیابان در خیابان رد شده آهو مگر
باز کرده زیر باران دلبری گیسو مگر
"عطر جنت در فضا پیچیده از هر سو؛ مگر،
کاروان مُشک در میدان مین افتاده است؟"
بر لب پیر و جوان اللهُ اکبر را ببین
روی دوش مردمان سرو و صنوبر را ببین
سوی اسماعیل، ابراهیم و هاجر را ببین
"چار سوی این کبوترهای پرپر را ببین
آیههای روشن زیتون و تین افتاده است"
غیرتش را در دل دشمن رجزخوان یافتند
خنده اش را بر بلندی های جولان یافتند
گریه اش را نزد سلطان خراسان یافتند
"دست بر دامان شاه تشنهکامان یافتند
دستهایش را که دور از آستین افتاده است"
آن طرفتر هرزه کاران را شعف برخاسته است
قوم کالأنعام را بوی علف برخاسته است
حرمله تیر و، سنان نیزه به کف برخاسته است
"زوزه ی کفتارها از هر طرف برخاستهست
شک ندارم این که شیری در کمین افتاده است"
عاشقان را نوبت دیدار شد بار دگر
میر مجلس قافله سالار شد بار دگر
ساقی لب تشنه پرچمدار شد بار دگر
"کربلا در کربلا تکرار شد بار دگر
ماه زیر خنجر شمر لعین افتاده است"
در خراباتی که می جوشند مِی ها خُم به خم
هرکسی رد می شود انگار چیزی کرده گم
چون نجف تا کربلا ساقی است أکملتُ لکم
"محشر کبراست در کرمان و در تهران و قم
در رگان شهر، شور اربعین افتاده است"
این چه رستاخیز عظمایی است در این سرزمین
این چه مغناطیس گیرایی است همچون اربعین
محشر کبراست این یا پاسخ هل مِن مُعین
"کوه آهن بر زمین افتاده یاران کاینچنین
لرزه بر اندام کاخ ظالمین افتاده است"
داغ بودن، داغ دیدن در سرشت لاله هاست
وا شدن در خاک و خون اردیبهشت لاله هاست
این وطن صحرا به صحرا زیر کشت لاله هاست
"سر جدا... پیکر جدا... این سرنوشت لالههاست
خاتم مُلک سلیمان بینگین افتاده است"
#مهدی_جهاندار
#شهید_قاسم_سلیمانی
#تضمین
eitaa.com/mehdi_jahandar
🚩 کوچ مالک
(تضمینی بر شعر حماسی شاعر خراسانی #سعید_تاجمحمدی برای سردار شهید حاج #قاسم_سلیمانی)
شهید کن که شهید ابتدای طوفان است
شهید کن که شهادت سر است و سامان است
مگرنه نام خدا و شهید یکسان است؟
"شهید کن که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است"
شهید کن که شهیدان هزار و یک اسمند
همیشه یاور مظلوم و دشمن خصمند
چه کنج خانه چه در کارزار از این قسمند
"شهید کن که شهیدان بریده از جسمند
شهید کن که شهید از ازل همه جان است"
بیفت سنگ جفا بر سبو و ساغر ما
بتاز اسب ستمگر بروی پیکر ما
بکوب ای تبر ظلم بر صنوبر ما
"ببار تیر بلا لحظه لحظه بر سر ما
که سرو، مست همین قطرههای باران است"
به نهروانی صفّین منافق جمَلی
خبر ببر که در این کارگاه لم یزلی
نمی خرند بجز عشق و جز شکسته دلی
"به مورها برسانید از سپاه علی
که نام یک یک سربازها سلیمان است"...
به قول محتشم ای زخمِ از ستاره فزون
نجف به کرب و بلا گشته ام ستون به ستون
غلام نزد امیرش نه چند کرد و نه چون
"خوشا کسی که پس از سالها جهاد و جنون
به خون خویش اباالفضل وار غلطان است"
کسی که پیرهنش پاک قطعه قطعه شده
کسی که پیرهنش چاک قطعه قطعه شده
چو خوشه خوشهی این تاک قطعه قطعه شده
"به خون تپیده و بر خاک قطعه قطعه شده
شبیه یار شدن آرزوی یاران است"
خدا چه آینه ای ساخت در مقابل ما
که نیست هیچ غمی بعد از این معادل ما
هوای کرب و بلا کرده تیغ مایل ما
"ز کوچ مالک اگر خون نشسته در دل ما
ولی ببین که سپاه علی رجزخوان است"
ستایش شهدا کمتر از شهادت نیست
در این مباهله هیهات هست و ذلت نیست
چه نام دارد اگر نام او قیامت نیست
"به دیدهی تر ما رنگ یأس و رخوت نیست
سپاه عشق کماکان میان میدان است"...
غروب می کند اینبار آفتاب شما
می افتد از جریان آب آسیاب شما
رسیده می شود اینروزها حساب شما
"حرام می شود از این به بعد خواب شما
که خشم حیدری شیعه سخت و سوزان است"...
بیا شهید بمانیم و گل برافشانیم
بیا شهید بمیریم و دل برقصانیم
که شرق و غرب بفهمند از شهیدانیم
"در انتظار ظهوریم و خوب می دانیم
کنار مهدی ما لشکر شهیدان است"
#مهدی_جهاندار
#شهید_قاسم_سلیمانی
#تضمین
@mehdi_jahandar