تضمینی بر غزل "تب اشرافیت زادگی" سروده سیدعلیرضا شفیعی؛ به قلم آقای مهدی جهاندار
رودی که شهره بود به بذل و گشادگی
مرداب شد به علت بی استفادگی
نفرین به بی تلاطمی و وانهادگی
"یادش بخیر خاطرۀ ایستادگی
زندان شدیم در قفس بی ارادگی"
یادش بخیر دوست شدن بی هزینه بود
عشق و بهار و پنجره تنها گزینه بود
آیینه بود سینه و دل آبگینه بود
"ما را که سالها غم مردم به سینه بود
مشغول کرد دغدغۀ خانوادگی"
دست طمع نه عاشق و نه همدمی گذاشت
دینار را گرفت و فقط دِرهمی گذاشت
طوفان بهار درهمی و برهمی گذاشت
"بر شانۀ صبور خیابان غمی گذاشت
ویراژ دادن تب اشراف زادگی"
غافل شدیم و مست تغافل شدیم آه
سرگرم عشرت و گل و بلبل شدیم آه
در بندگی دچار تزلزل شدیم آه
"ما هم اسیر بند تجمّل شدیم آه
چندی است نخ نما شده مفهوم سادگی"
ای مردمان غیرت و مردان با خدا
ای شیعیان تیغۀ شمشیر مرتضی
ای مثل عاشقان و شهیدان بی ادّعا
"ما تیره دل شدیم ولی سینۀ شما
خالی مباد از طپش ایستادگی"
#مهدی_جهاندار
#سید_علیرضا_شفیعی
#اشرافیت
#اعتراض
#دیگران
#تضمین
@Shafiepoems