سلام خدمت مجموعه مهر فرشته ها و مخاطبین بزرگوارتان دوست دارم خاطره و تجربه مو بگم شاید به درد دوستان بخوره برای سال های بعد ان شاء الله چند سال بود که دوست داشتم برم پیاده روی اربعین، با اینکه تا حالا نرفته بودم،دوست داشتم که اولین سفر کربلا م با پیاده روی اربعين باشه... از اونجایی که کوچولومون چهار ماهش بود، بهم میگفتن که نرو به خاطر بچه ها، اذیت میشن، بچه ها مون هفت ساله سه ساله و چهار ماهه هستن☺️ بالاخره تصمیممو گرفتم گفتم بریم، قسمت شد که مامانم و مادرشوهرم هم همراهمون بودن الحمدلله سفرمون هیئتی کاروانی بود، حدود 45 نفر می‌شدیم... توی مسیر تا مرز خیلی اذیت کننده نبود خداراشکر🤲 در طی سفر، گرمای شدید هوا احساس می‌شد و به توصیه یکی از دوستان که قبل از سفر بهم گفته بود، یکی از کهنه های پوشک بچه ها که نگهشون داشته بودم رو با خودم آورده نمدار کردم و انداختم روی سر کوچولو که گرما خیلی اذیتش نکنه... بالاخره راه افتادیم به سمت حرم آقا امیرالمومنین علیه السلام.. تو همین مسیر بودیم که گل پسر هفت ساله مون دل درد شدید گرفت،، خیلی دعا کردم که مریض نشه،خوابشم به هم ریخته بود و این مسئله هم روی دل دردش تاثیر داشت، الحمدلله به خیر گذشت... 😌 توی مسیر و حرم آقا امیر المؤمنین خیلی شلوغ بود ضریح آقا رو ندیدم با اینکه زیارت اولم بود ولی با توجه به شرایط و شلوغی جمعیت سعی کردم زیارت ناراحت نشم.😢 توی این مسیر کالسکه در خدمت گل پسر سه ساله مون بود، چون بغل کردن اون سخت تر بود و خواب بود 😬 پسر هفت ساله مم الحمدلله خودش می اومد البته بعضی از مسیر را که خیلی خسته میشد تو کالسکه پشت سر داداشش مینشست... نی نی هم بغلم بود، من کوله مو گذاشتم روی دسته های کالسکه، از این بابت مشکلی نداشتم الحمدلله، نی نی رو هم نوبتی با یکی از دوستام بغلش میکردیم😇 ما کلا روی هم رفته 700 تا عمود را پیاده روی کردیم، تقریبا نصف کل مسیر پیاده روی برای کوله هامون چرخ خریدیم چون مادرا واقعا سختشون بود حمل کوله هاشون😓 چرخ رو هم یکی از اعضا ی کاروان می‌کشید بعضی جاها که گریه میکرد یه موکبی پیدا میکردم و شیرش میدادم. چون عمود ها رو از قبل مشخص کرده بودیم برای استراحت زیاد نگران گم کردن هم کاروانیان نبودم به علاوه دوستمم همراهم بود و تنها نبودیم خداراشکر🙂 توی این چند روز نی نی چند دفعه اومد که سرما بخوره اما الحمدلله به خیر گذشت، چون هوای اونجا خیلی گرم و خشک بود سعي میکردم سرش روی ملاجش و جلوی بینیش رو با روغن بنفشه بادامی چرب کنم که الحمدلله خیلی موثر بود😎 (یه نکته: روغن بنفشه بادامی برای عرق سوز شدن تاثیرش از بعضی از پماد های سوختگی هم بیشتر بود) ولی یکی دو روز آخر دیگه روی زبونش به خاطر گرمای هوا گرمایی ریخته بود بیقرارتر شده بود خوابش خیلی کم شده بود گریه که می‌کرد یک ریز بود و تا شیر نمی‌خورد آروم نمیشد، چون هنوز بهش غذا نمی‌دادم خودم سعی می‌کردم اگه گیرم می اومد غذاهایی که طبع خنک دارن بیشتر استفاده کنم ،ولی باز هم با اینکه پارچه روی سرش بود گرمای هوا را نمیشد کاری کرد😟 برای کم نیاوردن انرژی هم مویز و بادام با خودم آورده بودم و بابت کم نشدن شیرم مقداری کشک طبیعی آورده بودم که خیلی موثر بودن😋 خداراشکر الحمدلله زیارت خیلی خوبی بود تونستم ضریح آقا رو ببینم... زیارت حضرت ابوالفضل عليه‌السلام هم فقط گنبد آقا را از بین الحرمین دیدم و سعی کردم که خودمو راضی نگه دارم! حرم با روضه های حضرت علی اصغر علیه السلام بیشتر میسوختم چون دیده بودم که بچه خودم با اینکه سعی کردم کنترلش کنم و بعضی جاها آب جوشیده خنک شده بهش میدادم ولی باز هم گرمای هوا بیقرارش کرده بود گریه هاش بیشتر شده بود و....😭😭 اینها انگار لذت معنوی منو بیشتر کرده بود الحمدلله رب العالمین https://zil.ink/mehre_fereshteha