🕌🌸
بسم الله النّور علی نور🌸🕌
#ره_توشه_رضوی
#شراب_بهشتی_معرفت_رضوی
#اولواالالباب_در_ساحت_معرفت_به_نورانیّت
أَفَمَنْ یَعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ:
آیا کسى که مىداند آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده حق است، همانند کسى است که نابیناست؟! تنها صاحبان مغز(عقول متعالی و مطهر) متذکّر مىشوند[۱]
عارفی بود که به شاگردانش توحید می آموخت، لااله الاالله یادشان میداد، آنرا برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان میکرد، روزی یکی از شاگردانش، طوطی برای او هدیه آورد، زیرا ایشان، پرورش طوطی را بسیار دوست میداشت و شاگردان بدنبال حکمت علاقه ی استاد به طوطی بودند، استاد عارف، همواره طوطی را محبت میکرد و او را در درسهایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید لااله الا الله.
طوطی شب و روز لااله الا الله میگفت و در ابتدای جلسه و انتهای جلسه این ذکر را در حضور شاگردان میگفت و اما یک روز شاگردان دیدند که استاد به شدت گریه و نوحه میکند، وقتی از او علت را پرسیدند گفت: طوطی به دست گربه کشته شد، گفتند برای این گریه میکنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایتان، تهیه می کنیم.
استاد پاسخ داد: من برای این گریه نمیکنم، ناراحتی من از اینست که وقتی گربه به طوطی حمله کرد طوطی آنقدر فریاد زد تا مرد.
با آن همه لااله الاالله که میگفت وقتی گربه به او حمله کرد آنرا فراموش کرد و تنها فریاد می زد، زیرا او فقط با زبانش میگفت، نه با جانش! هرچند، هرجی بر این طوطی نیست، زیرا او صاحب لُب( قلب یا بُنیّه محمّدی) نیست تا قلبش هم، همراه زبانش، ذکر بگوید!
سپس استاد در ادامه گفت: اما میترسم من که هم زبان دارم و هم بنیّه محمّدی و ریشه ام از طینت خلیفه الله مطلق، اما سرانجام حاصل یک عمر عبادتم، مثل این طوطی بشه! تمام عمر با زبانم لااله الاالله بگویم و تمام عمرم، عبادت ظاهری و لسانی مشغول بوده ولیکن قلب و روحم ذاکر نباشند! آثار معرفتی و معنوی ذکر در جان و قلبم نمود نداشته باشه! وقتی که مرگم فرا میرسه، مثل آن طوطی لااله الاالله را فراموش کنم، میترسم که شناخت و معرفتم به اسلام و توحید احدی و نبوّت محمّدی و ولایت علوی، شناسنامه ای(ظاهری) باشه، آگاهی ام محدود به جسم مقیّد امام علیه السلام باشه! سپس اشاره به این آیه قرآن داشت.
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ
ﺑﺎﺩﻳﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥ ﮔﻔﺘﻨﺪ:ﻣﺎ(با ﻗﻠﺐ) ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻳﻢ، ﺑﮕﻮ : ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻧﻴﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ: ﺍﺳﻠﺎم ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻳﻢ، ﺯﻳﺮﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺩﺭ قلب ﻫﺎﻳﺘﺎﻥ ﻭﺍﺭﺩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ[۲]
استاد در ادامه گفت: دیده اید وقتی دانه گردوئی در دل خاک کاشته میشود به تدریج جوانه ای، بعد نهال گردوئی و سپس تبدیل به درخت میشود و سرانجام بعد از سپری شدن مدت زمانی، آماده برای بارور شدن و ثمر دادن، میشود! اگر گردوهایی که چیده میشود پوک و خراب باشد باغبان! از آنها صرفا برای آتش تنور استفاده میکند یعنی نهایت ثمره درخت گردو، بدرد آتش تنور میخوره!
این داستان ما فرزندان آدم است، بذر وجودی آدمی یعنی بُنیّه محمّدی که از باقیمانده گِل و طینت اهل بیت علیهم السلام است وقتی بر گلِ طبیعت دمیده میشود بعد از گذشت پنجاه یا شصت سال و بیشتر تمام تحصیل علوم طبیعی، دینی، شغل، ازدواج، ثروت، خانه، مقام، موقعیت و تحصیل علوم انسانی سبب شکوفائی بذر بنیّه محمّدی و نهال و ثمره الهی نشود! یعنی حاصل یک عمر انتخاب ها، ارتباط ها و رفتارهایمان، مثل همان گردوی پوک و ناسالمی باشد که فقط بدرد آتش تنور جهنّم انفسی ما بخورد و بس!
اما این یک حقیقت محض و محکم است اینکه غایتِ انسان، وصول به مقام اولوالالباب(صاحبان مغز) است! یعنی بذر بُنیّه ی محمّدی، تحت قُبّه ی ولایت علوی به تعالی و کمال مطلوب برسد(کمال المطلوب، لقاء المحبوب) کمال مطلوب یعنی وصول به مقام منّا اهل البیت! یعنی معیّت با حقیقت نوری ولایت عظمی و آنچه که از نصِّ صریح آیات و روایات معلوم است اینکه جمع و جامع عباداتی که قرار است انسان را به مغز توحید و ولایت(اولوالالباب ) برساند نزد امام علیه السلام است چرا که امام علیه السلام بر کرسی خلیفه الله مطلق تکیه تکوینی زده است! خلیفه الله مطلق کسی است که صاحب امر است! امری که به سبب آن در نظام آفرینش، کن فیکون میکند! امر که همه هستی کلمات ظاهری و باطنی عالم و خلقت ماسوی الله از آنست، امری که اصلش نزد ذاتِ واجب الوجود(خداوند تبارک و تعالی) است! و این امر در مقام کثرت، از شئونات خلیفه الله مطلق(انسان کامل) میباشد. 🔸️
#بخش_اوّل🔸️
پی نوشت:
[۱] - رعد - آیه ۱۹
[۲] - حجرات- آیه ١٤
-----------------------------❀○❀-------------------------