💎 آیات مربوط به ذوالقرنین در قرآن
🕋 و از تو دربارهٔ
#ذوالقرنین میپرسند؛ بگو: بهزودی بخشی از سرگذشت او را برای شما بازگو خواهم کرد. ما به او در زمین، قدرت و حکومت دادیم و اسباب هرچیز را در اختیارش گذاشتیم. او از این اسباب پیروی کرد تا به
#مغرب_خورشید رسید. در آنجا خورشید را دید که در چشمهٔ تیره و گِلآلودی فرو میرود و در آنجا قومی را یافت. گفتیم: ای ذوالقرنین! اگر میخواهی آنان را مجازات کن و یا روش نیکویی در مورد آنها اتخاذ نما. گفت: اما کسی را که ستم کرده است، مجازات خواهیم کرد سپس بهسوی پروردگارش بازمیگردد، و خدا او را مجازات شدیدی خواهد کرد و اما کسی که ایمان آوَرَد و عمل صالح انجام دهد، پاداشی نیکوتر خواهد داشت و ما دستور آسانی به او خواهیم داد. سپس از اسبابی که در اختیار داشت بهره گرفت. تا به
#مشرق_خورشید رسید. در آنجا دید خورشید بر جمعیتی طلوع میکند که در برابر (تابش) آن، پوششی برایشان قرار نداده بودیم. اینچنین بود و ما بهخوبی از آنچه که نزد او بود آگاه بودیم. باز از اسبابی که در اختیار داشت استفاده کرد و همچنان به راه خود ادامه داد تا به
#میان_دو_کوه رسید، و در کنار آن دو کوه قومی را یافت که هیچ سخنی را نمیفهمیدند (و زبانشان مخصوص خودشان بود) آن گروه به او گفتند: ای ذوالقرنین!
#یأجوج_و_مأجوج در این سرزمین فساد میکنند؛ آیا ممکن است ما هزینهای برای تو قرار دهیم، که میان ما و آنها سدّی ایجاد کنی؟ ذوالقرنین گفت: آنچه پروردگارم در اختیار من گذارده، بهتر است از آنچه شما پیشنهاد میکنید! مرا با نیرویی یاری دهید، تا میان شما و آنها سدّ محکمی قرار دهم. قطعات بزرگ آهن برایم بیاورید. تا وقتی که کاملاً میان دو کوه را پوشانید، گفت: در اطراف آن آتش بیفروزید، و در آن بدمید. آنها دمیدند تا قطعات آهن سرخ و گداخته شد. باز گفت: مس مذاب برایم بیاورید تا بر روی آن بریزم سرانجام چنان سدّ نیرومندی ساخت که یأجوج و مأجوج نه قادر بودند از آن بالا روند و نه میتوانستند نقبی در آن ایجاد کنند. آنگاه گفت: این رحمت پروردگار من است! اما هنگامیکه
#وعده_پروردگارم فرا رسد، آن سدّ را درهم میکوبد و وعده پروردگارم حق است. (سوره کهف، آیات ٨٣-٩٨)
https://eitaa.com/mesagh