👇👇👆👆
ادامه درس بیست و دوم از سلسله دروس مبادی اصول فقه.....
آنچه در قسمت اول این درس نقل شد فقط بخشی از روایات مربوط به لزوم احتیاط است. و از روایات بالا معلوم شد
🔹۱--بخشی از روایات ناظر به احتیاط در شک بدوی است و بیرون از اطراف علم اجمالی است . مانند : (( و خذ بالاحتیاط فی جمیع امورک)) و امثاله .
🔹۲--روایات دال بر برائت در قبال روایات احتیاط هم عددا بسیار ضعیف اند و هم سندا که انشاالله میرسیم
🔹۳-- روایات برائت دقیقا مطابق مذاق بخشنامه های خلیفه دوم است که (( اگر حکم مسئله ای را ندانستید اولا قیاس کنید و اگر نشد هر چه بذهنتان آمد به همان عمل کنید خطا هم کنید یک ثواب دارد چون اجتهاد کرده اید و به زحمت افتاده اید ، ویله و رها هستید))
و کل شیئ لک حلال حتی تعرف و یا تعلم انه حرام بعینه بر ضد روایات عدیده و کثیره ای روایات احتیاط متواتر است که دال بر این است که اگر حکم شئی را ندانستید صبر کنید تا حکم آنرا یکی از ائمه اطهار،(ع) بفرستند.
این قبیل روایات متخذ و مستنبط از آیه احتیاط است (( و اذا جاء هم امر من الامن اوی الخوف اذاعوا به ،ولو ردوه الی الرسول والی الی الامر منهم لعلمه الذین یستنبطونه منهم ولو لا فضل الله علیکم و رحمته لاتبعتم الشیطان الا قلیلا / نساء / ۸۳))
گفتیم روایات احتیاط از شخص رسول خدا (ص) و علی مرتضی (ع) و سائر ائمه در حد تواتر اجمالی است و متکی به آیه صریح.
🔹۴-- روایات برائت گویی جنگ زده و دست خورده و تزریقی است ، مثلا روایت کل شی فیه حلال و حرام (که حول محور علم اجمالی است) فهو لک حلال حتی تعرف الحرام بعینه فتدعه ببینید چه تغییراتی به آن داده شده! .
و بر سر آن روایت چه بلایی آمده در بحار جلد ۶۵ ص ۱۵۲ خبر۲۱ از محاسن از عبدالله ابن سلیمان نقل کرده او هم از امام باقر. در حالی که در مصدر عبدالله ابن سنان از عبدالله ابن سلیمان نقل کرده .و در همان ادرس از بحار خبر۲۴ از محاسن در وسط عن رجل من اصحابنا دارد نقل کرده از امام باقر و در همان آدرس از بحار خبر ۲۶ از عبدالله ابن سنان از امام صادق (ع) از کتاب سرائر . و در همان آدرس از بحار خبر ۲۹ از کافی از عبدالله ابن سنان از عبدالله ابن سلیمان از امام باقر نقل کرده .و در همان آدرس از بحار خبر ۳۰ از عبدالله ابن سنان از امام صادق اما ((حتی یجیئک شاهدان یشهدان عندک ان فیه میته)) ،اضافه دارد و در فقیه جلد ۳ باب صید و ذباحه خبر۹۲ و تهذیب همان کتاب صید باب ذبایح خبر۷۲ و غولی جلد۳ ص۴۶۵ از عبدالله ابن سنان از امام صادق . و در بحار جلد ۲ ص ۲۷۳ از مسعده از امام صادق نقل کرده و اضافه دارد که امام مثالهائی هم زد. و بجای شاهدین در روایات دیگر در این روایت اسم از بینه برده ،! و این روایت ، روایت برائت نیست بلکه می گوید احتمالات در فضای عدم شبهه و بیرون از علم اجمالی اصلا ملحوظ نیست و درست هم هست و ربطی به فضای وجود شبهه ندارد و از قسم ثالث و غیر مبیَّن که جای احتیاط است نیست.
بلکه اصل طبیعی و صحیح بودن اشیاء است..
جمع بندی این که اولا این روایت ما قبل روایت مسعده، یک حادثه مربوط به جبن از دو امام نقل می شود، پس تردید در مروی عنه دارد.
ثانیا : در یک نقل رجل من اصحابنا دارد که مجهول است.
ثالثا در یک نقل عبدالله ابن سلیمان اضافه دارد .
رابعا در یک روایت دو شاهد لازم است تا دست از برائت برداشته شود.
این متغیرهای چهارگانه اجازه نمی دهد به روایت اعتماد شود.
اما روایت دیگر برائت:(( کل شی مطلق حتی یرد فیه منع( اونهی ) (او نص ). )) ابن ابی جمهور در غوالی جلد۳ ص۱۴۶ و۱۶۶ و۴۶۲ و جلد۲ ص ۴۴ و فقیه ج ۱ ابواب الصلاه و حدودها خب ۲۲ و مستدرک باب ۱۲ کتاب القضا صفات قاضی خبر ۸ و جامع احادیث الشیعه ج ۱ از ابواب المقدمات خ ۱۵ و وسائل کتاب قضا باب۱۲ از صفات قاضی خ ۶۰ و کتاب الصلات باب ۱۹ من ابواب القنوت خ ۲ و یا ۳ . و مهذب البارع مقدمات اعتکاف . چنین روایتی در هیچ کتاب معتبر و غیر معتبر سند متصل به معصوم ندارد منتها بزرگترین راه برای تزریق مبانی روائی فقه اهل سقیفه به فضای روایی شیعه است ، چون آنها احکام شرعی بلد نبودند اصل آزادی هر انسان از قید فقه آل محمد را تراشیده و داشتند.
و این روایت بازترین دهان را برای بلعیدن روایات معارض و تزریق آزادی انسان از قید احکام و اثبات نیاز نداشتن امت به فقه آل محمد داشته است .
اما روایت ((الاشیاء مطلقه مالم یرد علیک امر او نهی )) جامع احادیث الشیعه ج ۱ ص ۳۲خ ۶۴۲ این روایت را مرحوم صدوق بعنوان متن عبارت خودش در کتاب اعتقادات آورده است . و یک جا بعنوان خبر بی سند .
اولا این روایت که بزرگان آن را بی سند شناخته اند دارای سند است منتها حسین ابن ابراهیم قزوینی نقل کرده که ظاهرا جز این خبر روایت دیگر ندارد و گویا اساسا راوی نبوده و احساس وظیفه کرده این روایت را تزریق کرده و فرار کند.!
ثانیا در سلسله سند خبر فوق علی ابن حبشی واقع شده که 👇👇👇